کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قموه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قموه
لغتنامه دهخدا
قموه . [ ق ُ ] (ع مص ) بالا بردن سر را و نیاشامیدن آب را، لغتی است در قمح . || فرورفتن گاهی و بالا آمدن گاهی دیگر. (اقرب الموارد). || فروبردن چیزی را در آب چنانکه سر آن گاه در آب رود و گاه از آب برآید. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
قموح
لغتنامه دهخدا
قموح . [ ق َ ] (ع ص ) شروب . (لسان العرب ). بسیار نوشنده .
-
قموح
لغتنامه دهخدا
قموح . [ ق ُ ] (ع مص ) سر برداشتن شتر نزدیک حوض و بازایستادن از آب خوردن یا سر برآوردن بعد از آب خوردن . (منتهی الارب ). سر برداشتن شتر از حوض و از آب خوردن بازایستادن در حالی که سیراب بود. (اقرب الموارد).