کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلیمیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلیمیا
لغتنامه دهخدا
قلیمیا. [ ق ِ ] (معرب ، اِ) اقلیمیا و آن خلطی و دردی که بعد از گداختن طلا و نقره در خلاص میماند و سوخته ٔ فلزات دیگر را نیز گویند و بعضی ریزه ٔ زر و سیم را نیز گفته اند. (آنندراج ). رجوع به اقلیمیا شود.
-
جستوجو در متن
-
قلاقلیطس
لغتنامه دهخدا
قلاقلیطس . [ ] (معرب ، اِ) قلیمیا است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قلیمیا شود.
-
زاج اصفر
لغتنامه دهخدا
زاج اصفر. [ ج ِ اَ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاج زرد که بهندی کسیس نامند. ماهیّت آن ، بهترین اقسام زاجات و افضل آن ذهبی و درخشنده ٔ آن است .طبیعت آن : در سوم گرم و خشک ، سوخته ٔ آن لطیفتر، بخلاف سایر املاح که به احراق قویتر میشوند و مغسول آن را ح...
-
زاج ابیض
لغتنامه دهخدا
زاج ابیض . [ ج ِ اَ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بفارسی زاج سفید و بیونانی خلل القیس [ قلقدیس ] و بهندی بهتگری نامند. ماهیت آن چیزی سفید مایل بزردی و خفیف الوزن و بهترین آن مصری براق شبیه به بزرنیخ بدخشی است که چون در دست بمالند، زود ریزه گردد و پاک...
-
اثمد
لغتنامه دهخدا
اثمد. [ اَ م َ/اِ م ِ/اُ م ُ ] (ع اِ) سنگ سرمه .(منتهی الارب ). و آن سنگی است که از مغرب و نیز از اصفهان آرند و بهترین آن سنگ سرمه ٔ اصفهان است . سرمه ٔ صفاهان . (داود ضریر انطاکی ). کحل اصفهانی . کحول . خطاط . سرمه سنگ . حجرالکحل . سنگ توتیا. زنگلک ...