کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلولی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلولی
لغتنامه دهخدا
قلولی . [ ق َ ل َ لا ] (ع اِ) طایری است که آن را به فارسی قازنامند. (فهرست مخزن الادویة). مرغ بلندپرواز. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
جستوجو در متن
-
قلولا
لغتنامه دهخدا
قلولا. [ ق َ ل َ ] (ع اِ) قاز که مرغ معروفی است . (آنندراج از شرح نصاب ) (تحفه ٔحکیم مؤمن ) یوسف شارح نصاب آن را به ضم اول و فتح لام نویسد. (آنندراج از غیاث ). رجوع به قلولی ̍ شود.
-
بلندپرواز
لغتنامه دهخدا
بلندپرواز. [ ب ُ ل َ پ َ ] (ص مرکب ) پرنده ای که در آسمان اوج گیرد. (فرهنگ فارسی معین ) : مرغی است دلم بلندپروازاما ز قضاش دام روزی است . خاقانی .چه نیکبخت کسانی که اهل شیرازندکه زیر بال همای بلندپروازند. سعدی .کجا به صید ملخ همتت فرود آیدبدین صفت که...