کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلفعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلفعة
لغتنامه دهخدا
قلفعة. [ ق ِ ف ِ ع َ ] (ع اِ) خاک درواشده که زیر آن سماروغ برآمده باشد. (منتهی الارب ). قشرالارض یرتفع عن الکماة. || سماروغ و قارچ . (اقرب الموارد). || آنچه بر پوست بعیر گَرگین پوست تنک پاره پاره باشد و بمالیدن و کشیدن جدا گردد. (اقرب الموارد) (منتهی...
-
واژههای همآوا
-
قلفات
لغتنامه دهخدا
قلفات . [ ق َ ل َ ] (ع اِ) ج ِ قَلفَة. (اقرب الموارد). رجوع به قلفة شود.
-
قلفاط
لغتنامه دهخدا
قلفاط. [ ق َ ] (اِخ ) لقب محمدبن یحیی ادیب . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
دروا شدن
لغتنامه دهخدا
دروا شدن . [ دَرْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) واشدن . معلق شدن . آویخته شدن . برآمدن : تیصیص ؛ گشاده و دروا شدن زمین به روئیدن گیاه (از منتهی الارب )؛ دروا شدن گیاه به شکوفه . (از منتهی الارب ).نَسع، نُسوع ؛ دروا شدن گوشت بن دندان از دندان و فروهشته و سست گر...