کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلزمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلزمی
لغتنامه دهخدا
قلزمی . [ ق ُ زُ ] (اِخ ) حسن بن یحیی بن حسن . از راویان است . وی از عبداﷲبن جارود نیشابوری و جز او روایت کند. وفات وی به سال 385 هَ . ق . اتفاق افتاد. (معجم البلدان ).
-
قلزمی
لغتنامه دهخدا
قلزمی . [ ق ُ زُ ] (ص نسبی ) نسبت است به قلزم . (معجم البلدان ). || قسمی مروارید. (الجماهر بیرونی ص 125).
-
واژههای مشابه
-
اظفار قلزمی
لغتنامه دهخدا
اظفار قلزمی . [ اَ رِ ق ُ زُ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اظفارالطیب شود.
-
جستوجو در متن
-
درج
لغتنامه دهخدا
درج . [ دَ ] (ع اِ) کاغذ و نورد نامه . (منتهی الارب ). آنچه در آن نوشته شود، گویند أنفذته فی درج الکتاب ؛ در طی آن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || طومار و پیچ نامه . (دهار). طوماری که خطاط در آن خط نوشته باشد. (مقدمه ٔ لغت میرسیدشریف جرجان...
-
اظفارالطیب
لغتنامه دهخدا
اظفارالطیب . [ اَ رُطْ طی ] (ع اِ مرکب ) در فرهنگنامه مسطور است که اظفارالطیب را بپارسی ناخن پریان گویند و آن دارویی است . (مؤید الفضلاء). دولع. هندی آن نک است . (یادداشت مؤلف ). در فرهنگنامه است که اظفارالطیب حرف (کذا)و آن جانوری است از حشرات بحری...
-
مروارید
لغتنامه دهخدا
مروارید. [ م ُرْ ] (اِ) یک نوع ماده ٔ صلب و سخت و سپید و تابان که در درون بعضی صدفها متشکل می گردد و یکی از گوهرها می باشد. (ناظم الاطباء). مروارید افخر سایر جواهر است و بعضی برآنند که از جنس استخوان است و او بحسب آب و رنگ منقسم می شود به شاهوار و شک...
-
لؤلو
لغتنامه دهخدا
لؤلؤ. [ ل ُءْ ل ُءْ ] (ع اِ) مروارید خُرد. مقابل دُرّ و مروارید درشت . دُرّ. گوهر. جوهر . گهر. دانه ٔ مروارید. مروارید. (از ترجمان القرآن جرجانی ) (منتهی الارب ). مروارید خوشاب . (مهذب الاسماء). مرجان (پیش تازیان ، به قول اسدی در لغت نامه ). ج ، لا...