کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلالة
لغتنامه دهخدا
قلالة. [ ق ِ ل َ ] (ع اِ) قلة: قلالة الجبل ؛ قلة الجبل . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
غلالة
لغتنامه دهخدا
غلالة. [ غ َ ل َ ] (ع اِ) دروبطارس . بلوطی . سرخس البلوط. (مفردات ابن البیطار ذیل دروبطارس ). در ترجمه ٔ فرانسوی مفردات : علالة (به عین مهمله ). رجوع به دروبطارس و علالة شود.
-
غلالة
لغتنامه دهخدا
غلالة. [ غ ِ ل َ ] (ع اِ) بالشچه ای که زنان بر سرین بندند تا کلان نماید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عظامة. (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || میخ که هردو سر حلقه را فراهم آورد. (منتهی الارب ). ج ، غَلائِل . (تاج العروس ). || شاماکچه که زیر جامه و زره پ...
-
غلالة
لغتنامه دهخدا
غلالة. [ غ ُ ل َ ] (ع اِ) بیماری است مر گوسپندان را. (منتهی الارب ). غل به فتح اول و دوم و غلالة به ضم اول هر دو به معنی بیماریی مخصوص گوسپند است که در احلیل (مجرای شیر از پستان ) آن پدید آید بدان سبب که دوشنده پستان را حرکت نمیدهد و چیزی در آن میمان...
-
جستوجو در متن
-
خرب
لغتنامه دهخدا
خرب . [ خ َ رِ ] (اِخ ) نام کوهی است به نزدیکی تعار بقبله ابلَی در دیار سلیم که بدون گیاه است کندی می گوید: بعضی ها در باره آن ساخته اند : و ما الخرب الدانی کان قلاله نجات علیهن الاجلة هجد.(از معجم البلدان یاقوت ).