کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قلاء
لغتنامه دهخدا
قلاء. [ ق َل ْ لا ] (اِخ ) عمربن رباح . از راویان است . (ریحانة الادب ج 3 ص 316).
-
قلاء
لغتنامه دهخدا
قلاء. [ ق َل ْ لا ] (اِخ ) محمدبن دراج . از راویان است . (ریحانة الادب ج 3 ص 316).
-
قلاء
لغتنامه دهخدا
قلاء. [ ق َل ْ لا ] (ع ص ) قلیه پز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || تابه ٔ قلیه ساز. (منتهی الارب ). سازنده ٔ تابه ٔ قلیه پزی . (ناظم الاطباء). سازنده ٔ مقلات . تاوه گر. (ملخص اللغات حسن خطیب ). تابه گر. (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
خانگاه
لغتنامه دهخدا
خانگاه . (اِخ ) نام یکی از قلاع خمسه ٔ خوارزم است .
-
حصن الکیبة
لغتنامه دهخدا
حصن الکیبة. [ ح ِ نُل ْ ؟ ] (اِخ ) نام یکی از قلاع خیبر است .
-
لیکارناس
لغتنامه دهخدا
لیکارناس . (اِخ ) نام یکی از قلاع کاریه و آن به واسطه ٔ ارگ محکمی که داشت مرکز کاریه و نامی ترین قلاع آن محسوب میشد. (ایران باستان ج 2 ص 1138).
-
عزان
لغتنامه دهخدا
عزان . [ ع َزْ زا ] (اِخ ) از قلاع ریمة است در یمن . (از معجم البلدان ).
-
شنکوان
لغتنامه دهخدا
شنکوان . [ ] (اِخ ) یکی از قلاع اطراف قلعه ٔ اصطخر. رجوع به نزهةالقلوب ص 132 شود.
-
سطیح
لغتنامه دهخدا
سطیح . [ س َ ] (اِخ ) نام قلعه ای از قلاع خیبر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
عروند
لغتنامه دهخدا
عروند. [ ع ُرْ رُ وَ ] (اِخ )از قلاع و حصون صنعاء یمن است . (از معجم البلدان ).
-
طیفور
لغتنامه دهخدا
طیفور. [ طَ ] (اِخ ) (...قلعه ) قلعه ای است از قلاع ارجان از کوره ٔ قبادخره ٔ فارس . (نزهة القلوب چ اروپا ص 130).
-
سلالم
لغتنامه دهخدا
سلالم . [ س ُ ل ِ ] (اِخ ) نام قلعه ای از قلاع خیبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) (معجم البلدان ).
-
هامون دز
لغتنامه دهخدا
هامون دز. [ دِ ] (اِخ ) یکی از قلاع اسماعیلیان بود که خورشاه به امر هولاکو خراب کرد. (یادداشت مؤلف ).
-
جلانیة
لغتنامه دهخدا
جلانیة. [ ج َل ْ لا ] (اِخ ) قلعه ای است از قلاع هکاریه از نواحی موصل . (از معجم البلدان ).
-
حصن مرحب
لغتنامه دهخدا
حصن مرحب . [ ح ِ ن ِ م َ ح َ ] (اِخ ) نام یکی از قلاع خیبر. (امتاع الاسماع ج 1 ص 314).