کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قفندد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قفندد
لغتنامه دهخدا
قفندد. [ ق َ ف َ دَ ] (ع ص ) مرد بزرگ الواح (استخوان کتف ).ج ، قفاند، قفنددون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
قفاند
لغتنامه دهخدا
قفاند. [ ق َ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قَفَنْدَد، به معنی مرد بزرگ الواح .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قفندد شود.
-
قفنددون
لغتنامه دهخدا
قفنددون . [ ق َ ف َدَ دو ] (ع ص ، اِ) ج ِ قفندد، به معنی مرد بزرگ الواح .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قفندد شود.
-
ن
لغتنامه دهخدا
ن . (حرف ) حرف بیست و نهم از الفبای فارسی و حرف بیست و پنجم از الفبای عربی (ابتث ) است و در حساب جُمَّل آن را به پنجاه گیرند.نام آن نون و از حروف هوائی است . (برهان ، در کلمه ٔ هفت حرف هوائی ) و از حروف شمسیه و از حروف یرملون و از حروف زلاقه است . (ا...