کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قعوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قعوش
لغتنامه دهخدا
قعوش . [ ق َع ْ وَ ] (ع ص ) مرد سبک و چست . (منتهی الارب ). خفیف . (اقرب الموارد). || شتر درشت اندام شگرف . (منتهی الارب ). البعیر الغلیظ. (اقرب الموارد).
-
قعوش
لغتنامه دهخدا
قعوش . [ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قَعْش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قعش شود.
-
واژههای همآوا
-
غاوش
لغتنامه دهخدا
غاوش . [ وُ / وَ ] (اِ) غاووش . غاوشو. در فرهنگ اسدی آمده : آن خیارکه برای تخم بگذارند تا بزرگ شود. (فرهنگ اسدی ). خیار بزرگی که برای تخم نگاهدارند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) : فالیزدولتت را چون وقت زرع باشداز پیکر مه و مهر آرد سپهر غاوش . شمس ...
-
جستوجو در متن
-
قعش
لغتنامه دهخدا
قعش . [ ق َ ] (ع اِ) برنشستنی است شبیه هودج . (منتهی الارب ). مرکبی است از مراکب زنان چون هودج . (اقرب الموارد). ج ، قُعوش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).