کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قعور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قعور
لغتنامه دهخدا
قعور. [ ق َ ] (ع ص )دورتک . (منتهی الارب ). بعیدالقعر. (اقرب الموارد).
-
قعور
لغتنامه دهخدا
قعور. [ ق َع ْ عو ] (ع ص ) چاه دورتک . (منتهی الارب ). چاه عمیق . (اقرب الموارد).
-
قعور
لغتنامه دهخدا
قعور. [ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قَعْر. (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
دورتک
لغتنامه دهخدا
دورتک . [ ت َ ] (ص مرکب ) عمیق . دورته . ژرف . گود. دورفرو. دورفرود. مقابل نزدیک تک . بعیدالقعر. بعیدالغور. غائر. غائره . (یادداشت مؤلف ). جوار. قعیر. قعور. عمیق . عمیقه . مطارة؛ چاه دورتک . هیقم ؛ دریای فراخ دورتک . جرور. شطون ؛ چاه دورتک . دبوب حج...
-
قعر
لغتنامه دهخدا
قعر. [ ق َ ] (ع اِ) تک و پایان هرچیزی . ته . بن . ج ، قُعور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): قعر البیت ؛ بن خانه . (مهذب الاسماء) : هر کجا تو با منی من خوش دلم ور بود در قعر چاهی منزلم . مولوی .در قعر بحر محبت جان غریق بود که مجال دم زدن نداشت . (گلست...