کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قطوان
لغتنامه دهخدا
قطوان . [ ق َ طَ ] (اِخ ) دهی است از دههای سمرقند در پنج فرسنگی آن ، جماعتی بدان منسوبند. (معجم البلدان ).
-
قطوان
لغتنامه دهخدا
قطوان . [ ق َ طَ ] (اِخ ) موضعی است ، و در حدیث آمده که هفتادهزار شیعه از آن برانگیخته میشود. ابوالفضل بن طاهر مقدسی گوید: قطوان موضعی است به کوفه و نام قبیله نیست ، شمر گوید آن به سکون طا است .گروهی از دانشمندان بدان منسوبند. (معجم البلدان ).
-
قطوان
لغتنامه دهخدا
قطوان . [ ق َطْ / ق َ طَ ] (ع ص ) گام نزدیک گذارنده در رفتار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
غطوان
لغتنامه دهخدا
غطوان . [ غ َ طَ ] (ع اِمص ) عزت و بسیاری مال ؛ المنعة و الکثرة. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || انه لذوغطوان ؛ او صاحب منعت (عزت ) و صاحب بسیاری مال است . (منتهی الارب ). انه لذوغطوان ؛ ای منعة و کثرة. (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
جستوجو در متن
-
قطوانی
لغتنامه دهخدا
قطوانی . [ق َ طَ ] (ص نسبی ) نسبت است به قطوان کوفه . (معجم البلدان ). رجوع به قطوان شود. || نسبت است به قطوان سمرقند. (معجم البلدان ). رجوع به قطوان شود.
-
قطوانی
لغتنامه دهخدا
قطوانی . [ ق َ طَ ] (اِخ ) اسماعیل بن خالد کوفی . از محدثان است . وی منسوب به قطوان کوفه است . (معجم البلدان ).
-
قطوانی
لغتنامه دهخدا
قطوانی . [ ق َ طَ ] (اِخ ) ابومحمدبن محمد ایوب ، واعظ و مفسر بود و به سال 506 هَ . ق . درگذشت . وی به قطوان سمرقند منسوب است ، و مردم آن طاء را ساکن خوانند. (اللباب ).
-
قطوانی
لغتنامه دهخدا
قطوانی . [ ق َ طَ ] (اِخ ) عبداﷲبن ابی زیاد. از محدثان است . وی از عبداﷲبن موسی روایت شنیده و از او ابوبکربن خزیمه و دیگران روایت کنند. وی منسوب به قطوان کوفه است . (معجم البلدان ).
-
قطوانی
لغتنامه دهخدا
قطوانی . [ ق َ طَ ] (اِخ ) یحیی بن یعلی اسلمی ، مکنی به ابوزکریا. از محدثان است . وی یحیی بن یعلی محاربی نیست زیرا محاربی ثقه است و اسلمی ضعیف . وی منسوب به قطوان کوفه است . (معجم البلدان ).
-
قطوانی
لغتنامه دهخدا
قطوانی . [ ق َ طَ ](اِخ ) محمدبن ایوب ، مکنی به ابومحمد. از مفتیان و واعظان و مفسران است . وفات وی به سال 506 هَ . ق . اتفاق افتاد. او از قطوان سمرقند است . (معجم البلدان ).
-
گورخان
لغتنامه دهخدا
گورخان . (اِخ ) نام امیر سلسله ٔ قراختایی معاصر سلطان سنجرو آنکه سنجر را در جنگ قطوان شکست داد : نه بر سنجر شبیخون برد زَاول گورخان وآخرشبیخون زد اجل تا گورخانه شد شبستانش .(دیوان خاقانی چ سجادی ص 214).
-
قطوانی
لغتنامه دهخدا
قطوانی . [ ق َ طَ ] (اِخ ) اسماعیل بن مسلم ارشیوخ . روایت است که در قطوان از محمدبن عمربن علی مقدمی حدیث گفت و از او عباس بن فضل بن عمربن یحیی سمرقندی حدیث نقل کند. ابوسعید ادریسی مؤلف تاریخ سمرقند گوید: نمیدانم او از مردم سمرقند است یا از کسانی است...
-
قطوانی
لغتنامه دهخدا
قطوانی . [ ق َ طَ ] (اِخ ) محمدبن عصام بن ابی احمد، مکنی به ابوعبداﷲ. از فقیهان است . وی از محمدبن نصر مروزی روایت شنیده و ابوسعید ادریس حافظ از او روایت کند. وفاتش به سال 352 هَ . ق . اتفاق افتاد. نسبت او به قطوان سمرقند است . (معجم البلدان ).