کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قطبة
لغتنامه دهخدا
قطبة. [ ] (اِخ ) ابن عامر، از بنی سلمه ٔ خزرجی . از صحابیان است . رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 238 شود.
-
قطبة
لغتنامه دهخدا
قطبة. [ ق ِ طَ ب َ ] (ع اِ) ج ِ قُطْب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قطب شود.
-
قطبة
لغتنامه دهخدا
قطبة. [ ق ُ ب َ ] (ع اِ) ستونه که نشانه بر وی نهند. (منتهی الارب ). || نصل هدف . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ستونه ٔ آهنی که بر وی آسیا گردد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قُطْب و قُطُب شود. || نوعی از گیاه . (منتهی الارب ). گیاهی است ...
-
واژههای همآوا
-
قتبة
لغتنامه دهخدا
قتبة. [ ق ِ ب َ ] (ع اِ) روده . (منتهی الارب ). ج ، اقتاب . (اقرب الموارد از اصمعی ). رجوع به قتب شود.
-
جستوجو در متن
-
یوسف
لغتنامه دهخدا
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن قطبة. رجوع به یوسف (ابن احمدبن عبداﷲبن قطبة) شود.
-
قطب
لغتنامه دهخدا
قطب . [ ق ُ طَ ] (ع اِ) ج ِ قُطْبة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قُطْبة شود.
-
ابوسکینه
لغتنامه دهخدا
ابوسکینه . [ اَ س ُ ک َ ن َ ] (اِخ ) مجاشعبن قطبه . محدّث است .
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام اسب قطبة قینی بن زید است . (منتهی الارب ).
-
یوسف
لغتنامه دهخدا
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲبن قطبة، معروف به ابن قطبة. شاعر بود و روایت حدیث می کرد و عزبن جماعه از وی روایت شنیده است . دیوان اشعاری دارد و در حدود سال 720 هَ . ق . درگذشته است . (از اعلام زرکلی ).
-
علقمه ٔ سلمی
لغتنامه دهخدا
علقمه ٔ سلمی . [ ع َ ق َ م َ ی ِ س ُل ْ ل َ ] (اِخ ) ابن أعور، مکنی به ابوالاعور. صحابی است و از قبیله ٔ قطبه . (از الاصابة ج 4 قسم اول ص 262).
-
اجبال صبح
لغتنامه دهخدا
اجبال صبح . [ اِ ل ُ ص ُ ] (اِخ ) موضعی در زمین جناب ، بنی حصن بن حذیفة و هَرم بن قطبة را و صبح مردی بوداز عاد که بدان سرزمین نزول کرد. (معجم البلدان ).
-
احکم
لغتنامه دهخدا
احکم . [ اَ ک َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از حکم و حکمت . عادل تر. داورتر. (مهذب الاسماء). دانشمندتر. حکیم تر.- امثال : احکم من زرقاء الیمامة . احکم من لقمان . احکم من هرم بن قطبة . (مجمعالأمثال میدانی ).|| محکم تر. استوارتر : ان ّ احکم المصنوعات و ا...
-
بشر
لغتنامه دهخدا
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قطبةبن سنان بن حارث بن حامدبن نوفل بن فقعس اسدی فقعسی ... برخی گویند پدرش حارث نام دارد و قطبه نام مادر اوست که دختر سنان است . وی جنگ یمامه را درک کرده است . (از الاصابة ج 1 ص 179).