کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قضیه حملیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قضیة
لغتنامه دهخدا
قضیة. [ ق َ ضی ی َ ] (ع مص ) دارای همه ٔ معانی قَضْی و قضاء است . قضی یقضی قضیاً و قضأاً و قضیةً. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَضْی و قضاء شود. || (اِ) مطلوب و مراد. || حکم وامر. (ناظم الاطباء). فرمان . (منتهی الارب ). || فتوا. || دلیل . ...
-
جهات قضیه
لغتنامه دهخدا
جهات قضیه . [ ج ِ ت ِ ق َ ضی ی َ / ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) وجوب و امکان و استحاله . رجوع به جهة شود.
-
قضیه ٔ انشائیه
لغتنامه دهخدا
قضیه ٔ انشائیه . [ ق َ ضی ی َ / ی ِ ی ِ اِ ئی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جمله ٔ انشائیه چون امر و نهی . درمقابل جمله ٔ خبریه و قضیه ٔ خبریه . (ناظم الاطباء).
-
قضیه ٔ جزئیه
لغتنامه دهخدا
قضیه ٔ جزئیه . [ ق َ ضی ی َ / ی ِ ی ِ ج ُ ئی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جمله ای که در آن حکم کرده شود بر بعض افراد موضوع ، چون : بعض الحیوان انسان . (ناظم الاطباء).
-
قضیه ٔ شرطیه
لغتنامه دهخدا
قضیه ٔ شرطیه . [ ق َ ضی ی َ /ی ِ ی ِ ش َ طی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تألیف قضیه ای از دو چیز باشد: محکوم علیه و محکوم به ، و آن بر دو گونه است : قسم نخست در قضیه ٔ حملی گذشت ، قسم دیگر تألیف میان قضایا بر وجهی که هر یکی را از آن قضایا به...
-
قضیه ٔ کلیه
لغتنامه دهخدا
قضیه ٔ کلیه . [ ق َ ضی ی َ / ی ِ ی ِ ک ُل ْ لی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قضیه ای که حکم در آن بر همه ٔ افراد موضوع ثابت باشد، چون : کل انسان حیوان . رجوع به اساس الاقتباس و حاشیه ٔ ملا عبداﷲ شود.
-
قضیه ٔ محرفه
لغتنامه دهخدا
قضیه ٔ محرفه . [ ق َضی ی َ / ی ِ ی ِ م ُ ح َرْ رَ ف َ / ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به قضیه ٔ منحرفه و رجوع به قضیة شود.
-
قضیه ٔ منحرفه
لغتنامه دهخدا
قضیه ٔ منحرفه . [ق َ ضی ی َ / ی ِ ی ِ م ُ ح َ رِ ف َ / ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) مصطلح منطقیان چنان است که هر قضیه ٔ حملی راکه سوری مقارن محمولش باشد منحرفه خوانند و هر قضیه ٔ شرطی را که صیغتش به وضع دال بر مصاحبت یا عناد نبود اما مفهوم قضیه اقتضا...
-
قضیه ٔ منعکسه
لغتنامه دهخدا
قضیه ٔ منعکسه . [ ق َ ضی ی َ / ی ِ ی ِ م ُ ع َ ک ِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقدمه ای که به عکس مدعا واقع گردد. (ناظم الاطباء) (اصطلاح منطق )آن قضیه باشد که در وی جزء اول را ثانی و جزء ثانی را اول قرار دهند بر وجهی که ایجاب و سلب و صدق اصل ...
-
قضیه ٔ مهمله
لغتنامه دهخدا
قضیه ٔ مهمله . [ ق َ ضی ی َ / ی ِ ی ِ م ُ م َ ل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) آنکه موضوع آن شخص معین نبود و در آن بیان کلیت و جزئیت نشود. (ناظم الاطباء). و رجوع به اساس الاقتباس و حاشیه ٔ ملا عبداﷲ شود.
-
جستوجو در متن
-
حملیة
لغتنامه دهخدا
حملیة. [ ح َ لی ی َ ] (ص نسبی ) تأنیث حملی . قضیه ٔ حملیه . رجوع به حملی و رجوع به قضیه شود.
-
ثنائیة
لغتنامه دهخدا
ثنائیة. [ ث ُ ئی ی َ ] (ع ص نسبی ) در نزد علماء منطق قسمی از قضیه ٔ حملیه باشد که بیان آن در ذکر معنی کلمه ٔ حمل بیاید. (کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
مهمله
لغتنامه دهخدا
مهمله . [ م ُ م َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مهمل . || بی نقطه (از حروف ).- حروف مهمله ؛ مقابل حروف منقوطه . حرفهایی که نقطه ندارند چون حاء مهمله ، راء مهمله و غیره و این را چون تأکیدی کردند چه آنگاه که حاء نویسند مشهود است که بی نقطه است و افزودن کلمه ٔ ...
-
جزئیة
لغتنامه دهخدا
جزئیة. [ ج ُ ئی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث جزئی . مقابل کلیه . آنچه به جزء نسبت داده شودو در اصطلاح حکماء و اهل منطق به معانی زیر اطلاق شود: || مفهومی که تصور آن از اشتراک افراد در آن ابا کند، و آنرا جزئی حقیقی گویند و در نحو آنرا علم شخصی نامند. و در ...