کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قصاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قصاری
لغتنامه دهخدا
قصاری . [ ق َص ْ صا ] (اِخ ) احمدبن محمدبن ابراهیم خوارزمی ، مکنی به ابوطاهر. از محدثان است که به بغداد سکونت گزید و از طرف دیوان بغداد به غزنه فرستاده شده . وی از اسماعیل بن حسن صرصری روایت شنیده و ازاو ابوالقاسم بن سمرقندی روایت کند. او در ذی حجه ٔ...
-
قصاری
لغتنامه دهخدا
قصاری . [ ق َص ْ صا ] (اِخ ) سلیمان بن محمدبن حسن . از فقیهان فاضل و از مردم کرخ است که از ابوبکر محمدبن احمدبن حسن بن باجه ٔ ابهری روایت شنیده و از او ابوسعد سمعانی و دیگران روایت استماع کرده اند. او به سال پانصد و سی و اندی (هَ . ق .) وفات یافت . (...
-
قصاری
لغتنامه دهخدا
قصاری . [ ق َص ْ صا ] (اِخ ) محمدبن ابوسعیدبن محمد درغانی بزار، مکنی به ابوبکر. از فقیهان شافعی است . وی نزد ابوالمظفر سمعانی و ابوالقاسم زاهری و جز ایشان فقه را فراگرفت و از او ابوسعد سمعانی و دیگران روایت دارند. تولد وی به سال 350 هَ . ق . اتفاق اف...
-
قصاری
لغتنامه دهخدا
قصاری . [ ق َص ْ صا ] (ص نسبی ) نسبت است به سکه ٔ مشهور در مرو که بدان سکه ٔ قصارین گویند و محمدبن ابوسعید قصاری بدان منسوب است . (لباب الانساب ). رجوع به قصاری (محمدبن ابوسعید...) شود.
-
قصاری
لغتنامه دهخدا
قصاری . [ ق َص ْ صا ] (ص نسبی ) نسبت است به قَصّار. (لباب الانساب ). رجوع به قصار شود.
-
قصاری
لغتنامه دهخدا
قصاری . [ ق ُ را ] (ع اِ) غایت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). جهد و غایت وآخرالامر. (اقرب الموارد): قصاراک ان تفعل کذا؛ ای غایتک و جهدک و آخر امرک (اقرب الموارد) : یا رب او را برای همنفسان به قصارای آرزو برسان . سنائی .حقوق مناصحت تو به ادا رسانم و...
-
جستوجو در متن
-
قصارا
لغتنامه دهخدا
قصارا. [ ق ُ ] (ع اِ) قصاری . رجوع به قُصاری ̍ شود.
-
حداد
لغتنامه دهخدا
حداد. [ ح ُ ] (ع اِ) منتهی . غایت . قصاری : حدادک ان تفعل کذا؛ ای قصاراک و غایة جهدک . (اقرب الموارد).
-
غنامی
لغتنامه دهخدا
غنامی . [ غ ُ ما ] (ع اِ) مقصد و هدف . غایت و قصاری . یقال : هذا غناماک أن تفعل کذا؛ ای قصاراک و غایتک . (منتهی الارب ).
-
جهادی
لغتنامه دهخدا
جهادی .[ ج ُ دا ] (ع اِ) منتهای کوشش . (منتهی الارب ). قصاری . غایت امر. (اقرب الموارد): جهاداک ان تفعل کذا؛ یعنی منتهای کوشش تو اینست که این کار را انجام دهی .
-
فرغولی
لغتنامه دهخدا
فرغولی . [ ف َ ] (اِخ ) عمربن محمدبن حسن بن علی بن ابراهیم ، مکنی به ابوحفص . در دهستان متولد شد و در گرگان نشأت کرد. در نیشابور فقه آموخت و سپس تا پایان عمر در مرو زیست . ادیبی فاضل ، متکلم و از پیروان فرقه ٔ صوفیان قشیریه بود. از ابواحمد عبدالحلیم...
-
حسن شاه
لغتنامه دهخدا
حسن شاه . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن شرف الدین بقالی عجمی . درگذشته ٔ 905 هَ . ق . شاعر سلطان . او راست : حاشیه برشرح مطالعالانوار و شرح حکمةالعین و شرح قصاری . (هدیةالعارفین ج 1 ص 288) (کشف الظنون ) (رجال حبیب السیر ص 179 و 242) (سبک شناسی ج 3 ص 293) (م...
-
حکمت بیک
لغتنامه دهخدا
حکمت بیک . [ ح ِم َ ] (اِخ ) شریف . از نویسندگان است . او راست : 1- تاریخ سیام طرابلس چ 1316 هَ . ق . 2- سعادةالمعاد فی مختصر شرح بانت سعاد چ دمشق . 3- الفوائدالکبری فی سیاحات الصغری . 4- قصاری الهمم ، مختصر شرح لامیة العجم چ طرابلس 1906 م . 5- کلمات...
-
ابوالفضائل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضائل . [ اَ بُل ْ ف َ ءِ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن حسن بن حیدربن علی صغانی (چغانی ) لغوی . و چون در کتب لغت صاغانی مطلق گویند مراد همین حسن بن محمد است . مولد او بشهر لاهور در 577 هَ . ق . بود. وی برای کسب علوم از موطن خویش بغزنه و سپس در 615 به ب...