کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قشیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قشیری
لغتنامه دهخدا
قشیری . [ ق ُ ش َ ] (اِخ ) بهزبن حکیم بن معاویةبن حیده . از محدثان و دانشمندان است . وی از پدر و جد خود و نیز از زرارةبن ادنی روایت کند و از او ثوری و حمادان و جز ایشان روایت دارند. او از محدثان کثیرالخطاست . (لباب الانساب ).
-
قشیری
لغتنامه دهخدا
قشیری . [ ق ُ ش َ ] (اِخ ) عبدالرحیم بن عبدالکریم بن هوازن ، مکنی به ابونصر. از علمای نیشابور است . وی در سفر حج از بغداد دیدن کرد و در آنجا به وعظ و ارشاد مردم سرگرم شد و سخنان وی درمیان حنبلیان و شافعیان شورشی به پا کرد و برای آنکه فتنه فرونشیند نظ...
-
قشیری
لغتنامه دهخدا
قشیری . [ ق ُ ش َ ] (اِخ ) عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک بن طلحه ٔ نیشابوری ، از بنی قشیربن کعب مکنی به ابوالقاسم و ملقب به زین الاسلام . از پارسایان و دانشمندان بزرگ دینی و در دوران خود پیشوای مردم خراسان بود. وی در نیشابور اقامت داشت و در همان شهر...
-
قشیری
لغتنامه دهخدا
قشیری . [ ق ُ ش َ ] (اِخ ) مسلم بن حجاج بن مسلم بن وردبن کرشان حافظ نیشابوری ، مکنی به ابوالحسین (یا ابوالحسن ). از بزرگان محدثان و حفاظ عامه است . وی در حجاز و عراق و نیشابور و بلاد دیگر از محمدبن اسماعیل بخاری و احمدبن حنبل و دیگر مشایخ وقت استماع ...
-
قشیری
لغتنامه دهخدا
قشیری . [ ق ُ ش َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قشیربن خزیمةبن مالک بن سلامان بن اسلم بن افصی . (لباب الانساب ). رجوع به قشیربن خزیمة... شود.
-
قشیری
لغتنامه دهخدا
قشیری . [ ق ُ ش َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قشیربن کعب . و قبیله ٔ قشیری قبیله ٔ بزرگی است و دانشمندانی بدان منسوبند. (لباب الانساب ). رجوع به قشیربن کعب ... شود.
-
قشیری
لغتنامه دهخدا
قشیری . [ق ُ ش َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به ابونصر قشیری شود.
-
واژههای مشابه
-
علی قشیری
لغتنامه دهخدا
علی قشیری . [ ع َ ی ِق ُ ش َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن وهب بن مطیع قشیری شافعی . ملقب به محب الدین و مشهور به ابن دقیق العید. فقیه بود و در ماه صفر سال 657 هَ . ق . در قوص متولد شد و در رمضان سال 716 هَ . ق . در قاهره درگذشت . او راست : 1- تحفةاللبی...
-
ابواسحاق قشیری
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق قشیری . [ اَ اِق ِ ق ُ ش َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن میاس ... شود.
-
عماره ٔ قشیری
لغتنامه دهخدا
عماره ٔ قشیری . [ ع ُ رَ ی ِ ق ُ ش َ ] (اِخ )ابن عامربن مشنّج بن أعوربن قشیر قشیری . وی صحابی بود و «محمدبن زکریا علائی » او را جزء صحابیانی که از بنی قشیر بوده اند، آورده است . (از الاصابة ج 3 ص 276).
-
قاضی قشیری
لغتنامه دهخدا
قاضی قشیری . [ ی ِ ق ُ ش َ ] (اِخ ) عبدالغافربن اسماعیل . رجوع به قاضی فارسی شود.
-
ابوحکیم قشیری
لغتنامه دهخدا
ابوحکیم قشیری . [ اَ ح َ م ِ ق ُ ش َ ] (اِخ ) جد بهزبن حکیم ، نام او معاویةبن حیده است .
-
حافظ قشیری
لغتنامه دهخدا
حافظ قشیری . [ ف ِ ظِ ق ُ ش َ] (اِخ ) عبدالغافر. رجوع به قشیری عبدالغافر شود.
-
امام ابوالقاسم قشیری
لغتنامه دهخدا
امام ابوالقاسم قشیری . [ اِ اَ بُل ْ س ِ م ِ ق ُ ش َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالقاسم قشیری شود.