کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قشیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قشیر
لغتنامه دهخدا
قشیر. [ ق َ ] (ع ص ) بسیارپوست : تمر قشیر؛ خرمای بسیارپوست . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَشِر شود.
-
قشیر
لغتنامه دهخدا
قشیر. [ ق ُ ش َ ] (اِخ ) ابن خزیمةبن مالک بن سلامان بن اسلم بن افصی . یکی از مشهوران طائفه ٔ اسلم است ، و از این دوده است سلمةبن اکوع . (اللباب ).
-
قشیر
لغتنامه دهخدا
قشیر. [ ق ُ ش َ ] (اِخ ) ابن کعب بن ربیعه .پدر قبیله ای است از هوازن . (منتهی الارب ). قشیربن کعب بن ربیعةبن عامربن صعصعة هوازنی عدنانی ، جد جاهلی است . بعضی از افراد خاندان وی در خراسان و نیشابور حکومت داشتند و گروههائی از این خانواده در دوران فتح ب...
-
واژههای مشابه
-
قری بنی قشیر
لغتنامه دهخدا
قری بنی قشیر. [ ق َ ری ی ُ ب َ ق ُ ش َ ] (اِخ ) از نواحی یمامه است در کنار شط وادی الفقی . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
واسط
لغتنامه دهخدا
واسط. [ س ِ ] (اِخ ) منزلی است از بنی قشیر. (منتهی الارب ). از منازل بنی قشیر است . (از معجم البلدان ).
-
عقارالملح
لغتنامه دهخدا
عقارالملح . [ ع َ رُل ْ م ِ ] (اِخ ) از آبهای بنی قشیر است . (از معجم البلدان ). عقار، موضعی به دیار بنی قشیر. (منتهی الارب ).
-
قشری
لغتنامه دهخدا
قشری . [ ق ُ ش َ ری ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قشیر، چنانکه در کتاب دارقطنی آمده است . (لباب الانساب ). رجوع به قشیر و قشر [ ق ُ ش َ ] شود.
-
صلیبه
لغتنامه دهخدا
صلیبه . [ ص ُ ل َ ب َ ] (اِخ ) آبی است از آبهای قشیر. (معجم البلدان ).
-
ابتره
لغتنامه دهخدا
ابتره . [ اَ ت ِ رَ ] (اِخ ) نام آبی بنی قشیر را.
-
ابوسهل
لغتنامه دهخدا
ابوسهل . [ اَ س َ ] (اِخ )جعفی . عروةبن عبداﷲبن قشیر. رجوع به عروه ... شود.
-
ابومهل
لغتنامه دهخدا
ابومهل . [ اَ م َ هََ ] (اِخ ) عروةبن عبداﷲبن قشیر جوفی . از تبع تابعین است .
-
ادفیه
لغتنامه دهخدا
ادفیه . [ اُ فی ی َ ] (اِخ ) کوهی است بنی قشیر را. (معجم البلدان ).
-
عماره ٔ قشیری
لغتنامه دهخدا
عماره ٔ قشیری . [ ع ُ رَ ی ِ ق ُ ش َ ] (اِخ )ابن عامربن مشنّج بن أعوربن قشیر قشیری . وی صحابی بود و «محمدبن زکریا علائی » او را جزء صحابیانی که از بنی قشیر بوده اند، آورده است . (از الاصابة ج 3 ص 276).