کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قشلاق لطفعلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قشلاق لطفعلی
لغتنامه دهخدا
قشلاق لطفعلی . [ ق ِ ل ُ ع َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 40 هزارگزی شمال خاوری گرمی و سه هزارگزی شوسه ٔ گرمی به بیله سوار. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر است . این ده سکنه ندارد، و اهالی دهات اطراف در آن زراعت ...
-
واژههای مشابه
-
کل قشلاق
لغتنامه دهخدا
کل قشلاق . [ ک َ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرانی شهرستان بیجار است و 140 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کهنه قشلاق
لغتنامه دهخدا
کهنه قشلاق . [ ک ُ ن َ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق است که در بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع است و 243 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
ساری قشلاق
لغتنامه دهخدا
ساری قشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوری چای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 30 هزارگزی شمال باختری قره آغاج ، و یک هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ مراغه به میانه . کوهستانی و هوای آن معتدل مالاریائی ، آب آن از رودخانه ٔ جیران و چشمه . محصول آ...
-
وکیل قشلاق
لغتنامه دهخدا
وکیل قشلاق . [ وَ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قشلاقات بخش قیدار شهرستان زنجان که 163 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
ینگجه قشلاق
لغتنامه دهخدا
ینگجه قشلاق . [ ی ِ گ ِ ج َ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گنجگاه بخش سنجبد شهرستان خلخال ، واقع در 12هزارگزی جنوب باختری کیوی . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
ینگی قشلاق
لغتنامه دهخدا
ینگی قشلاق . [ ی ِ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میشه پاره ٔ بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 14هزارگزی باختر کلیبر، با 251 تن سکنه . آب آن از دو رشته چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
پیره قشلاق
لغتنامه دهخدا
پیره قشلاق . [ رَ ق ِ ] (اِخ ) دهی جزءدهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان . واقع در6هزارگزی شمال ماه نشان و 1هزارگزی راه مالرو عمومی . جلگه ، معتدل . دارای 50 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔقزل اوزن . محصول آنجا غلات و برنج . شغل اهالی زراعت و راه...
-
تازه قشلاق
لغتنامه دهخدا
تازه قشلاق . [ زَ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرانی بخش شهرستان بیجار است که در 20هزارگزی جنوب حسن آبادسوگند و 6هزارگزی آق بلاغ واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 160 تن سکنه دارد، شیعه ، ترکی . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، لبنیات . شغل اهالی زراعت...
-
تازه قشلاق
لغتنامه دهخدا
تازه قشلاق . [ زَ ق ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان است که در 54هزارگزی باختر قیدار و 42هزارگزی راه عمومی واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 182 تن سکنه دارد، شیعه ، ترکی . آب آن از قزل اوزن . محصول آنجا غلات . شغل اها...
-
تازه قشلاق
لغتنامه دهخدا
تازه قشلاق . [ زَ ق ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل است که در 30000گزی جنوب اردبیل و 30000گزی شوسه ٔ اردبیل - خلخال واقع است . کوهستانی و معتدل است و 467 تن سکنه دارد، شیعه ، ترکی . آب آن از چشمه و رودخانه . محصول آن غلات ....
-
تپه قشلاق
لغتنامه دهخدا
تپه قشلاق . [ ت َپ ْ پ َ ق ِ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش کرج است که در شهرستان تهران و هشت هزارگزی جنوب باختری کرج و یکهزارگزی باختر راه کرج به اشتهارد واقع است جلگه ای معتدل است و 105 تن سکنه دارد آب آن از قنات و رود کرج ومحصول آن غلات و چغندر...
-
تات قشلاق
لغتنامه دهخدا
تات قشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان 48 هزارگزی شمال باختری ماه نشان 27 هزارگزی راه عمومی ، کوهستانی سردسیر با 422 تن سکنه آب آن از رودخانه علم کندی . محصول آنجا غلات بن شن ، لبنیات ، عسل ، شغل اهالی زراعت و...
-
قیه قشلاق
لغتنامه دهخدا
قیه قشلاق . [ ق َ ی َ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 147 تن . آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات ، نخود و بزرک . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافی...