کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قشاعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قشاعة
لغتنامه دهخدا
قشاعة. [ ق ُ ع َ ] (ع اِ) آب بینی انداخته شده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). آب بینی افکنده شده . (ناظم الاطباء). رجوع به قِشْعة شود.
-
جستوجو در متن
-
قشعة
لغتنامه دهخدا
قشعة. [ ق ِ ع َ ] (ع اِ) آب بینی انداخته شده . (منتهی الارب ). نخامة. (اقرب الموارد). رجوع به قُشاعة شود. || پاره ای ابر که پس از گشادن ماند. (منتهی الارب ). قطعه ای از ابر که پس از پراکندن ابرها ماند. (اقرب الموارد). || پاره ای ازچرم خشک . ج ، قِشَع...