کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قسنطینة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قسنطینة
لغتنامه دهخدا
قسنطینة. [ ق ُ س َ ن َ ] (اِخ ) بخشی است در الجزایر که مرکز آن شهر قسنطینه است . این شهر 120000 نفر جمعیت دارد. نهررمال از آن میگذرد. (ذیل المنجد). شهری به الجزایر در مشرق بجایه . (ابن بطوطه ). رجوع به قسنطینیه شود.
-
جستوجو در متن
-
رأس العین بومرزوق
لغتنامه دهخدا
رأس العین بومرزوق . [ رَءْ سُل ْ ع َ ن ِ م َ ] (اِخ ) جایگاهی است در جزایر جنوبی قسنطینه . (از اعلام المنجد).
-
رأس الحدید
لغتنامه دهخدا
رأس الحدید. [ رَءْ سُل ْ ح َ ] (اِخ ) دماغه ای است در استان جزایر قسنطینه که عرض شمالی آن "5 ̍5 ْ37 و طول شرقی آن "21 ̍4 ْ49 میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
مجانة
لغتنامه دهخدا
مجانة. [ م َج ْ جا ن َ ] (اِخ ) شهری است در افریقا و میان آن و قیروان پنج منزل فاصله است . بسربن ارطاة آنجارا فتح کرد و آنجا را قلعه ٔ بسر نیز نامیدند. (از معجم البلدان ). امروزه دهی بزرگ و به نام برج مجانه معروف است و در ایالت قسنطینه ٔ الجزایر واقع...
-
ابن عمر
لغتنامه دهخدا
ابن عمر. [ اِ ن ُ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمن یعقوب مغربی . از رجال دولت بنی حفص و حاجب ابوالبقا خالدبن ابی زکریا بود و ابن عمر برای ابوبکر برادر ابوالبقا در شهر قسنطینه بیعت گرفت و او در اوائل مائه ٔ هشتم هجری در تونس و جزائر و طرابلس غرب مصدر و م...
-
ابن قنفذ
لغتنامه دهخدا
ابن قنفذ. [ اِ ن ُ ق ُ ف ُ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن حسن بن علی بن خطیب بن قنفذ. از مردم قسنطینه و او قضای آن شهر داشت و در نیمه ٔ اول مائه ٔ نهم هجری میزیست . او راست : کتاب الفارسیة فی مبادی الدولة الحفصیه (از سال 461 تا 804 هَ .ق .). و شرح الطالب ...
-
قسنطینیه
لغتنامه دهخدا
قسنطینیه . [ ق ُ س َ نی َ ] (اِخ ) شهری است در افریقا و پیرامون آن را نیزارها و کشتزارها احاطه کرده اند و عرب آفریقا تا آن حدود به دنبال آب و علف احشام خود روند. ابوعبید بکری گوید: از قیروان به مجانة واز آنجا به شهر یُنْجُس و از ینجس به قسنطینیه روند...
-
ابوحمو
لغتنامه دهخدا
ابوحمو. [ اَ ح َم ْ مو ] (اِخ ) موسی بن ابی سعید عثمان بن یغمراسن ، چهارمین تن از سلسله ٔ بنوزیان . او پس از برادر خویش ابوزیان فرمانروائی تلمسان و مغرب وسطی یافت و در 707 هَ . ق . خرابیهای محاصره ٔطولانی مرینی ها را (698 تا 706) مرمت کرد و حصار شهرر...
-
الجزایر
لغتنامه دهخدا
الجزایر. [اَ ج َ ی ِ ] (اِخ ) کشوری است در شمال غربی آفریقا، مساحت آن در حدود سه ملیون هزارگز مربع و سکنه ٔ آن 8931000 تن است که از آن یک میلیون غیر مسلمان و از این یک میلیون 700000 تن فرانسوی هستند. از شمال به دریای مدیترانه و از مشرق به غرب تونس و ...
-
ابن خلدون
لغتنامه دهخدا
ابن خلدون . [ اِ ن ُ خ َ ] (اِخ ) ابوزید عبدالرحمن بن محمدبن محمدبن حسن حضرمی یمنی . شاید از ابناء. یکی از بزرگان و مشاهیر حکماء مورخین . خلدون جد اعلای او از مردم حضرموت بوده و باندلس هجرت کرده بود و در شهر قرمونه و اشبیلیه عده ای از مردم این خاندان...