کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قسمی ماهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دست پیچ
لغتنامه دهخدا
دست پیچ . [ دَ ] (اِ مرکب ) دست آویز و ذریعه . (غیاث ). مرادف دست آویز. (آنندراج ). بهانه . (یادداشت مرحوم دهخدا) : قضا را دست پیچ خود کند در کجروی نادان خطای خویشتن را کور دائم بر عصا بندد. صائب (از آنندراج ).ز خط به چهره ٔلغزنده ٔ تو دلشادم که دست ...
-
وال
لغتنامه دهخدا
وال . (اِ) ماهی بزرگی باشد که کشتی را فروبرد. (لغت فرس اسدی ص 334). نوعی از ماهی فلوس دار بود.(غیاث اللغات ) (از جهانگیری ) (برهان قاطع). ماهی که پولک آن درشت باشد. (فرهنگ خطی ) (از فرهنگ نظام ). نوعی ماهی درم دار. (انجمن آرا) (آنندراج ) . نوعی از ما...
-
ماهی مار
لغتنامه دهخدا
ماهی مار. (اِ مرکب ) مارماهی . (آنندراج ). قسمی از ماهی بشکل مار. (ناظم الاطباء). و رجوع به مار ماهی شود.
-
سگ ماهی
لغتنامه دهخدا
سگ ماهی . [ س َ ] (اِ مرکب ) قسمی از ماهی که بزبان فرانسه استورژن گویند. (ناظم الاطباء).
-
اشبور
لغتنامه دهخدا
اشبور. [ اُ ] (ع اِ) ماهی است . (منتهی الارب ). قسمی ماهی .
-
ورنک
لغتنامه دهخدا
ورنک . [ وَ رَ ] (ع اِ) قسمی است از ماهی . (از اقرب الموارد). سفره ماهی .
-
ماهی دندان
لغتنامه دهخدا
ماهی دندان . [ دَ ] (اِ مرکب ) دندان قسمی از ماهی که از آن قبضه ٔ کارد و شمشیر سازند. (ناظم الاطباء).
-
لوتی
لغتنامه دهخدا
لوتی . (اِ) قسمی ماهی .
-
ماهی سرخ کن
لغتنامه دهخدا
ماهی سرخ کن . [ س ُ ک ُ ] (نف مرکب )که ماهی را بریان کند. که ماهی را برشته کند. || (اِ مرکب ) قسمی تابه . تابه ای برای برشته کردن ماهی به روغن داغ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کمه
لغتنامه دهخدا
کمه . [ ک ُم ْه ْ ] (ع اِ) ماهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قسمی از ماهی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
یاین
لغتنامه دهخدا
یاین . [ ] (اِ) قسمی ماهی . (یادداشت مؤلف ).
-
مولو
لغتنامه دهخدا
مولو. (اِ) قسمی ماهی . (یادداشت مؤلف ).
-
کولی
لغتنامه دهخدا
کولی . (اِ) کلی . (فرهنگ فارسی معین ). قسمی ماهی خرد پرتیغ. قسمی ماهی دریای خزر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلی شود. || نوعی ماهی که در چاه بهار می خورند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
سالیک
لغتنامه دهخدا
سالیک . (اِ) قسمی طور ماهی گیری . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
لطم
لغتنامه دهخدا
لطم . [ ] (اِ) قسمی ماهی در دریای هند. (دمشقی ).