کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قسملة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قسملة
لغتنامه دهخدا
قسملة. [ ق َ م َ ل َ ] (اِخ ) لقب عائذبن عمرو، برادر جذیمة ابرش ، و برای زیبائی وی بدین لقب خوانده شد. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
قصملة
لغتنامه دهخدا
قصملة. [ ق َ م َ ل َ ] (ع اِ) کرمک دندان خوار. || باقی مانده ٔ آب و مانند آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
قصملة
لغتنامه دهخدا
قصملة. [ ق َ م َ ل َ ] (ع مص ) سخت گزیدن . || گام نزدیک نهادن و رفتن . || سخت خوردن . || همگی طعام را خوردن . || بر زمین افکندن کسی را. || بریدن چیزی . || بیمار قُصْمُل گردیدن شتربچه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قُصْمُل شود.