کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قسقسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قسقسة
لغتنامه دهخدا
قسقسة. [ ق َ ق َ س َ ] (ع مص ) سرعت و شتاب کردن . || مواظبت داشتن در سیر. (اقرب الموارد). || همه شب رفتن . || خو کردن شب رفتن را. (منتهی الارب ): قسقس لیلَه أجمع؛ اذا لم ینم . (از تکمله ٔاقرب الموارد). || خوردن آنچه بر استخوان باشد از گوشت و مغز. ||...
-
واژههای همآوا
-
غثغثة
لغتنامه دهخدا
غثغثة. [ غ َ غ َ ث َ ] (ع مص ) جنگ سست بی ساز و سلاح کردن . || جای گرفتن به جائی . || نوردیدن جامه از جوانب آن و شستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
غسغسة
لغتنامه دهخدا
غسغسة. [ غ َغ َ س َ ] (ع مص ) مبالغه نمودن در راندن گربه ، و غس غس گفتن آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج )؛ غسغست بالهرة؛بالغت فی زجرها. (لسان العرب به نقل اقرب الموارد).راندن گربه و غِس گفتن به آن . (از اقرب الموارد).
-
قثقثة
لغتنامه دهخدا
قثقثة. [ ق َ ق َ ث َ ] (ع مص ) تمام و کامل پیمودن پیمانه . || جنبانیدن میخ را جهت برکندن . (منتهی الارب ).
-
قصقصة
لغتنامه دهخدا
قصقصة. [ ق َ ق َ ص َ ] (ع مص )بچه ٔ سگ را خواندن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
قصقصة
لغتنامه دهخدا
قصقصة. [ ق ُ ق ُ ص َ ] (ع ص ) قُصْقُص . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قُصْقُص شود.
-
جستوجو در متن
-
رفتن
لغتنامه دهخدا
رفتن . [ رَ ت َ ] (مص ) حرکت کردن . خود را حرکت دادن . (ناظم الاطباء). روان شدن از محلی به محل دیگر. (ازناظم الاطباء). خود را منتقل کردن از جایی به جایی . نقل کردن از نقطه ای به نقطه ٔ دیگر. راه رفتن . مشی . (یادداشت مؤلف ). مشی . (دهار) (ترجمان الق...