کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قسح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قسح
لغتنامه دهخدا
قسح . [ ق َ س َ ] (ع اِمص ) خشکی . (منتهی الارب ). یبس . (اقرب الموارد). || بقیه ٔ انتشار نره . (منتهی الارب ). بقایای حالت نعوظ. (ناظم الاطباء). || (مص ) سخت شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قساحة شود.
-
جستوجو در متن
-
قساحة
لغتنامه دهخدا
قساحة. [ ق َ ح َ ] (ع مص ) سخت گردیدن . قُسوحة. گویند: قسح الشی ٔ قساحةً و قسوحة. || تافتن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قسوحة شود. گویند: قسح الحبل ؛ فتله . (اقرب الموارد). || بسیار شدن انتشار نره . گویند: قسح الرجل ؛ بسیار شد انتشار نره ...
-
شاخ بر شاخ زدن
لغتنامه دهخدا
شاخ بر شاخ زدن . [ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بر شاخ و برگ چیزی افزودن و فروع پی در پی بر یک اصل مترتب کردن . (مقدمه ٔ التفهیم چ جلال همائی ص قسح ) : کی باز گردند از چیزی که عمر بدان بگذاشتند و کتابها پر کردند از حکمهای سه گانی بر آن و شاخ بر شاخ زدن . (ا...
-
فاسیسها
لغتنامه دهخدا
فاسیسها. (اِ) بُعدهایی است قمر را از شمس که منجمان آن را نگاه دارند. ابوریحان گوید آنجایها حال گشتن است اندر هوا. همچنانکه بحرانهای بیماری را زاویه های هشت سو نگاه دارند از جایگاه قمر به آغاز علت ، بر برجی و نیم فضله ، تا چنین باشد: مه ص قلّه قف رکه ...