کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قزلق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قزلق
لغتنامه دهخدا
قزلق . [ ق ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 23 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 4500گزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 190 تن . آب آن از رودخانه ٔ قیزجه...
-
قزلق
لغتنامه دهخدا
قزلق . [ ق ُ زُ ] (اِخ ) (گردنه ٔ...) نام گردنه ٔ معروفی است میان شاهرود و استرآباد در چهارده میلی شهر استرآباد درباره آن لاوت نویسد: سربالائی در واقع از ارتفاع 3453 پا از حوالی زیارت شروع میشودو راه از زیارت تا مراتع علی آباد در سه میلی آنجا (7600 پ...
-
قزلق
لغتنامه دهخدا
قزلق . [ ق ُ ل ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع در 45 هزارگزی شمال خاوری مشهد و 15 هزارگزی شمال خاوری تبادکان . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 61 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و مالد...
-
قزلق
لغتنامه دهخدا
قزلق . [ ق ُ ل ُ] (اِخ ) دهی از دهستان قره باشلو از بخش چاپشلو از شهرستان دره گز واقع در 6 هزارگزی جنوب باختری چاپشلو و 7 هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی قوچان به دره گز . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه 90 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، ب...
-
واژههای مشابه
-
رباط قزلق
لغتنامه دهخدا
رباط قزلق . [ رُ ق َ ل ِ ] (اِخ ) نام کاروانسرایی بوده در ده قزلق از دههای گرگان . رابینو گوید: قزلق قریه ای است مخروب و گردنه ای است در 14میلی شهر استرآباد، سر راه شاهرود در ارتفاع 4700 پا، کاروانسرای حقیری بنام رباط قزلق است . رجوع به ترجمه ٔ سفرنا...
-
واژههای همآوا
-
غزلق
لغتنامه دهخدا
غزلق . [غ ُ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاریزنو بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد، که در 25هزارگزی شمال باختری تربت جام و 4هزارگزی خاور مالرو عمومی تربت به فریمان واقع است . کوهستانی و معتدل است و سکنه ٔ آن 26 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از قنات...
-
جستوجو در متن
-
گرمابه دشت
لغتنامه دهخدا
گرمابه دشت . [ گ َ ب َ دَ ] (اِخ ) از جمله کوهستانها و ییلاقات شاه کو و ساور (نزدیک معبر قزلق ). (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 169).
-
تپه سرو
لغتنامه دهخدا
تپه سرو. [ ت َپ ْ پ َس َ ] (اِخ ) در قسمت سفلای معبر قزلق جزو کوهستانها وییلاقهای شاه کوه و ساور. رجوع به سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 127 و ترجمه ٔ وحید ص 169 شود.
-
استراباد
لغتنامه دهخدا
استراباد. [ اِ ت َ ] (اِخ ) استرآباد. دهی نزدیک جرجان . (منتهی الارب ). شهریست [ بناحیت دیلمان ] بردامن کوه نهاده بانعمت و خرم و آبهای روان و هوای درست و ایشان به دو زبان سخن گویند یکی به لوترای استرابادی و دیگری به پارسی کردانی و از وی جامه های بسیا...