کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قر العین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قر آمدن
لغتنامه دهخدا
قر آمدن . [ ق ِم َ دَ ] (مص مرکب ) کون و کچول کردن . کون چرخاندن .
-
قر انداختن
لغتنامه دهخدا
قر انداختن . [ ق ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) قر انداختن میان قومی ؛ کشتن همه ٔ افراد آن را. (یادداشت مؤلف ).
-
قر شدن
لغتنامه دهخدا
قر شدن . [ ق ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غر شدن . رجوع به غر و غری شود. || فروشدن بعضی قسمتهای ظرف فلزین به واسطه ٔ تصادم با سنگی یا آجری و غیره .
-
قر و غربیله
لغتنامه دهخدا
قر و غربیله . [ ق ِ رُ غ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) کول وکچول . قروفر و قروغمزه .
-
قر و غمزه
لغتنامه دهخدا
قر و غمزه . [ ق ِ رُغ َ زَ / زِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) لوندی کردن . ناز کردن . کول وکچول کردن . با آمدن و رفتن ترکیب شود.
-
قر و فر
لغتنامه دهخدا
قر و فر. [ ق ِ رُ ف ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آرایش . (فرهنگ عامیانه ).
-
قر و لند
لغتنامه دهخدا
قر و لند. [ ق ُرْ رُ ل ُ ] (اِ مرکب ) اعتراض و ناخشنودی نمودن از کاری یا از کسی به سخنان نامفهوم . زیر لب غریدن . با کردن صرف شود.
-
باغ حسن قر
لغتنامه دهخدا
باغ حسن قر. [ ح َ س َ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 30 هزارگزی شمال خاوری بیرجند واقع است . ناحیه ای است کوهستانی دارای آب و هوای معتدل و 468 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و میوه و...