کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرینه ٔ صارفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قرینة
لغتنامه دهخدا
قرینة. [ ق َ ن َ ] (اِخ ) مرغزاری است به ضمان . (منتهی الارب ).
-
قرینة
لغتنامه دهخدا
قرینة. [ ق َ ن َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ).
-
قرینة
لغتنامه دهخدا
قرینة. [ ق َ ن َ ] (ع اِ) نفس . || زن شوی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || آنچه محاذی یکدیگر باشد در بنا و عمارت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فارسیان به معنی مثل و مانند استعمال کنند. (آنندراج ) : ما تیره شبیم و در جهان نیست امروز کسی قرینه ٔ م...
-
قرینه ٔ حالیه
لغتنامه دهخدا
قرینه ٔ حالیه . [ ق َ ن َ / ن ِ ی ِ لی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه لفظ در حال و مقامی گفته شود که لفظ به کمک آن حال و مقام بر معنی مجازی دلالت کند، آن حال و مقام را اصطلاحاً قرینه ٔ حالیه گویند. رجوع به مطول و هنجار گفتار، و قرینه شود.
-
قرینه ٔ لفظیه
لغتنامه دهخدا
قرینه ٔ لفظیه . [ ق َ ن َ / ن ِ ی ِ ل َ ظی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به قرینه ٔ مقالیه شود.
-
قرینه ٔ معینه
لغتنامه دهخدا
قرینه ٔ معینه . [ ق َ ن َ / ن ِ ی ِ م ُ ع َی ْ ی َ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه لفظی به اشتراک لفظی دارای چند معنی بوده و در یکی از آن معانی استعمال شود باید با قرینه همراه باشد. چنین قرینه ای را اصطلاحاً قرینه ٔ معینه گویند. رجوع به هنج...
-
قرینه ٔ مقالیه
لغتنامه دهخدا
قرینه ٔ مقالیه . [ ق َ ن َ / ن ِ ی ِ م َ لی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل قرینه ٔ حالیه . قرینة لفظیة. هرگاه در معنای مجازی به کار میرود با قرینه ٔ لفظی توأم باشد، مانند «یرمی » در «رأیت اسداً یرمی ». چنین قرینه را قرینه ٔ مقالیه خوانند...
-
بی قرینه
لغتنامه دهخدا
بی قرینه . [ ق َ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) بی قرین . بی مثال . بی نظیر. بی عدیل . بی همتا. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بی همال . بی کفو. (یادداشت مؤلف ) : مژگان زرد خانه برانداز سینه است الماس در خراش جگر بی قرینه است . صائب .|| بی انتظام . (ناظم الاطباء...
-
جستوجو در متن
-
صارفة
لغتنامه دهخدا
صارفة. [ رِ ف َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث صارف . || داهیه . حادثه . رجوع به صارفات شود.- قرینه ٔ صارفه ؛ قرینه ای است که از انعقاد ظهور لفظ در معنی حقیقی آن ممانعت کرده و به معنی مجازی لفظ ظهور میدهد، یا ذهن شنونده را از معنی حقیقی لفظ صرف کرده و به معنی ...
-
مقدمات
لغتنامه دهخدا
مقدمات . [ م ُ ق َدْ دَ ] (ع اِ) کردارهای نخستین و گفتارهای نخستین و چیزهایی که نخست وجود آنها لازم است . (ناظم الاطباء). ج ِ مقدمة. چیزهایی که وجود آنها برای شروع در امری ضروری است : به حکم این مقدمات روشن می گردد که ملک بی دین باطل است . (کلیله و د...
-
مجاز
لغتنامه دهخدا
مجاز. [ م َ ] (ع اِ) راه گذر. (منتهی الارب ). راه گذر و راه و طریق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). راه و جای گذشتن . (غیاث ) (آنندراج ). || راهی که در آن از طرفی به طرف دیگر عبور می کنند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گلوگاه . بغاز. بوغاز....
-
اشتراک
لغتنامه دهخدا
اشتراک . [ اِ ت ِ ] (ع مص )انبازی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به انبازی کردن . (زوزنی ). با یکدیگر هنباز شدن . (تاج المصادر بیهقی ). با یکدیگر انباز شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13). همبازی . (زمخشری ). انبازی . همبازی کردن . با یکدیگر نزدیک ...