کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قروح وضره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قروح وضره
لغتنامه دهخدا
قروح وضره . [ ق ُ ح ِ وَ ض ِ رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قروحی است که در آن انواع چرک به هم رسد. (از بحر الجواهر).
-
واژههای مشابه
-
قروح بلخیه
لغتنامه دهخدا
قروح بلخیه . [ ق ُ ح ِ ب َ خی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قرحه هائی است با خشک ریشه ها و چرک ریزیها. از جنس سعفه ٔ پست به شمار میرود، و بدان جهت به بلخ منسوب شده است که در آن شهر بسیار است . (از بحر الجواهر).
-
قروح خیرونیه
لغتنامه دهخدا
قروح خیرونیه . [ ق ُ ح ِ نی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قروحی اس-ت که به سختی التیام پذیرد بدون آنکه ناسور شود یا خوره بگیرد. (از بحر الجواهر).
-
قروح سالفه
لغتنامه دهخدا
قروح سالفه . [ ق ُ ح ِ ل ِ ف َ / ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قروح کهنه ای است که از آن آثار صلبی بر جای مانده و مسامات بدن را مسدود کرده است . (از بحر الجواهر).
-
قروح عفنه
لغتنامه دهخدا
قروح عفنه . [ ق ُ ح ِ ع َ ف ِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قروحی است که بر آن حرارت آتش مستولی گردد و در ماده ٔ آن عفونت به هم رسد. (از بحر الجواهر).