کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرنطینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرنطینه
لغتنامه دهخدا
قرنطینه . [ ق َ رَ ن َ/ ن ِ ] (معرب ، اِ) قَرَنْطین . جایی که در آن مسافران و عابران را مورد بازرسی قرار میدهند و از ورود بیماران جلوگیری به عمل می آورند. این کلمه از کارانْتِن فرانسه گرفته شده است .
-
جستوجو در متن
-
قرنطین
لغتنامه دهخدا
قرنطین . [ ق َ رَ ] (معرب ، اِ) قرنطینه . رجوع به قرنطینه شود.
-
قرانطینه
لغتنامه دهخدا
قرانطینه . [ ق َ طی ن َ / ن ِ ] (معرب ، اِ) قرنطین . قرنطینه . رجوع به قرنطین و قرنطینه شود.
-
کارنتینا
لغتنامه دهخدا
کارنتینا. [ رَ ] (اِ) مهلت چهل روزه . (دزی ج 2 ص 434). || محلی که در خلیجی تعبیه کنند برای قرنطین گذاشتن کشتی هائی که از نواحی امراض ساریه می آیند. (دزی ج 2 ص 434). قرنطینه .
-
چهل
لغتنامه دهخدا
چهل . [ چ ِ هَِ ] (عدد، ص ، اِ) چهار دهه . عددی که از چهار برابر کردن عدد ده واحد مرتبه ٔ دوم یا مرتبه ٔ دهگان (عشرات ) پیدا شود. (40 = 10 * 4). عدد مابین سی و نه و چهل و یک . چل . چهله . چله . اربعون . اربعین . ربعون . قرنطین . قرنطینه . و نماینده ٔ...
-
قصرشیرین
لغتنامه دهخدا
قصرشیرین . [ق َ رِ شی ] (اِخ ) این شهر منسوب است به شیرین زن پرویز کسری که از زیباترین زنان جهان بود. ایرانیان میگفتند برای پرویز سه چیز است که برای هیچیک از شاهان قبل و بعد نبوده و نخواهد بود: اسب وی شبدیز و زن وی شیرین و خنیاگر وی باربد. در سبب بنا...