کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرمز مایل به زرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عود قرمز
لغتنامه دهخدا
عود قرمز. [ دِ ق ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی است پایا، از تیره ٔ برغست ها که بیشتر در سواحل دریاهای مناطق معتدل میروید. برگهایش باریک و کشیده و همه در ته ساقه جمعند. هر برگ دارای 3 تا 7 رگبرگ اصلی است . گلهایش صورتی و گل آذینش خوشه ای است ک...
-
خال قرمز
لغتنامه دهخدا
خال قرمز. [ ل ِ ق ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در بازی ورق اطلاق بورقهائی میشود که خال آنها قرمز است ، مقابل خال سیاه .
-
زان چوب قرمز
لغتنامه دهخدا
زان چوب قرمز. [ ن ِ ق ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از زان است که نام آن (در گیاه شناسی ) فاگوس ویرجینیا است و در آمریکا بکثرت یافت میشود. (از دائرة المعارف بستانی ).
-
زبان گنجشک میوه قرمز
لغتنامه دهخدا
زبان گنجشک میوه قرمز. [ زَ گ ُ ج ِ ک ِ وَ / وِ ق ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درختی است با برگهای بریده ٔ دندانه دار و گلهای سفید بدبو و میوه های قرمزکه در جنگلهای شمالی ایران میروید. میوه ٔ آن خوراک چهارپایان و پرندگان است . (فرهنگ روستائی بهرامی...
-
جستوجو در متن
-
زردرنگ
لغتنامه دهخدا
زردرنگ . [ زَ رَ ] (ص مرکب ) زرد و مایل به زردی . (ناظم الاطباء). آنچه به رنگ زرد باشد. زردفام . (فرهنگ فارسی معین ). || خجل . شرمنده . (ناظم الاطباء). رجوع به زرد و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
موبور
لغتنامه دهخدا
موبور. (ص مرکب ) آن که موهای سرش بور است یعنی زرد مایل به طلائی است . آن که موی به رنگ بور دارد. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به بور شود.
-
خندریلی
لغتنامه دهخدا
خندریلی . [ خ َ دَ ] (اِ) نوعی از کاسنی بری . (ناظم الاطباء). گیاهی است دشتی با برگی خاردار و دندانه دار و گلی زرد و طعمی تلخ مایل به گسی ببالای بدستی و کمتر و بیشتر. (یادداشت بخط مؤلف ). به لغت نبطی اسم نباتی است شبیه بکاسنی بری و ساق و بیخ او باری...
-
نارنجی
لغتنامه دهخدا
نارنجی . [ رَ / رِ ] (ص نسبی ) هر چیزی که به رنگ پوست نارنج باشد.(ناظم الاطباء). زرد که کمی به سرخی زند. زرد مایل به سرخی . به رنگ پوست نارنج از برون سوی : آنکه بر پیر کند موزه ٔ نارنجی عیب تا نکرده ست به پا بر ویش انکاری هست .نظام قاری .
-
شیروشکری
لغتنامه دهخدا
شیروشکری . [ رُ ش َ / ش ِ ک َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) پارچه ٔ نخی زمینه سفید با گلهای زرد روشن ، و از آن بازرگانان عمامه کردندی تا از عمامه ٔ علما که به رنگ سپید بود ممتاز باشد. جامه ٔ زمینه به رنگ سپید کمی مایل به زردی با گلها و بته های زرد. (یادداشت ...
-
یشمی
لغتنامه دهخدا
یشمی . [ ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به یشم . از یشم . از جنس یشم . (یادداشت مؤلف ). || به رنگ یشم . به رنگ یشب . سبزی که به غبرت زند. سبز مایل به سیاهی که از آمیختن اندکی سرخ و زرد به سبز سیر به دست آید. (یادداشت مؤلف ).
-
ورسی
لغتنامه دهخدا
ورسی . [ وَ سی ی ] (ع ص ، اِ) نوعی از کبوتر که رنگش مایل به سرخی و زردی باشد. (منتهی الارب ). نوعی از کبوتر زرد مایل به سرخی . || قسمی از چوب که از آن تیر میسازند. (ناظم الاطباء). || بهترین کاسه ٔ زرین . (منتهی الارب ). نیکوترین قدحهای طلا. و در حدیث...
-
فادخ
لغتنامه دهخدا
فادخ . [ دَ ] (اِ) بندق هندی است . و مؤلف اختیارات ، اشتباه به نوعی از حجرالسم کرده گوید سنگی است زرد مایل به سفیدی ، و به رنگهای دیگر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بنابراین نباید آن را با فادج اشتباه کرد. رجوع به فادج و پازهر شود.
-
زردچرده
لغتنامه دهخدا
زردچرده . [ زَ چ َ / چ ِ / چ ُ دَ /دِ ] (ص مرکب ) مایل به زردی و زردرنگ . (ناظم الاطباء). زرد گونه . صورتی که رنگ آن به زردی تمایل دارد.
-
زبرجد قبرسی
لغتنامه دهخدا
زبرجد قبرسی . [ زَ ب َ ج َ دِ ق ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبرجد زرد مایل به سبز را قبرسی گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به مخزن الادویه و «زبرجد» در این لغت نامه شود.