کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرقرون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرقرون
لغتنامه دهخدا
قرقرون . [ ق ُ ق ُ ] (اِ) دوائی است که آن را سعد گویند، و به ترکی تُبلاق خوانند. گند دهن و بینی و بواسیر را نافع است . (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
مشک زمین
لغتنامه دهخدا
مشک زمین . [ م ُ / م ِ ک ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی است بغایت خوشبوی ، و آن را به عربی سعد گویند، و مشکک زمینی هم می گویند. (برهان ). گیاهی است خوشبوی . (انجمن آرا). سعد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (الابنیه چ دانشگاه صص 27-95). مشکک . (...