کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرطمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرطمان
لغتنامه دهخدا
قرطمان . [ ق ُ طُ ] (ع اِ) هرطمان است ، یا جلبان که هردو دانه معروف است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
هرطمان
لغتنامه دهخدا
هرطمان . [ هََ طَ / هَُ طُ ] (معرب ، اِ) دانه ای است که در میان گندم و جو میروید و آن را قرطمان هم میگویند به ضم قاف . (برهان ). دانه ای است متوسط میان جو و گندم ، نافع جهت اسهال و سرفه . (منتهی الارب ). دانه ای است شبیه به خلر و بعضی گویند خلر است ....
-
خرطال
لغتنامه دهخدا
خرطال . [ خ َ ] (ع اِ) دوسر و آن دانه ای است که در میان گندم روید. هرطمان . قرطمان . جافوز . زُن . (یادداشت بخط مؤلف ). تخمی است دوائی و آن در میان گندم روید و طبیعت آن معتدل است . (برهان قاطع).
-
خرطان
لغتنامه دهخدا
خرطان . [ خ َ ] (ع اِ) هرهمان . قرطمان . دوسر. (یادداشت بخط مؤلف ). مرحوم دهخدا می نویسند که ابن بیطار در ذیل هرهمان خرطان را مرادف هرطمان آورده است . ظاهراً «خرطان » باید تصحیف خرطمان باشد.