کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرزة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرزة
لغتنامه دهخدا
قرزة. [ ق ُ زَ ] (ع اِ) یک مشت از هر چیزی . (منتهی الارب ). قریب یک مشت . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
غرزة
لغتنامه دهخدا
غرزة. [ غ َ زَ ] (اِخ )موضعی است میان مکه و طائف . (منتهی الارب ). جایگاهی است در بلاد هذیل . مالک بن خالد هزلی گوید : لمیثاء دار کالکتاب بغرزةقفار و بالمنجاة منها مساکن .(از معجم البلدان ).
-
غرضة
لغتنامه دهخدا
غرضة. [ غ ُ ض َ ] (ع اِ) پیش بند شتر. ج ، غُرُض .(منتهی الارب ) (آنندراج ). غُرض . (اقرب الموارد). تصدیر، و آن نسبت به پالان مانند تنگ بزین است . (از اقرب الموارد). غَرض . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
قرظة
لغتنامه دهخدا
قرظة. [ ق َ رَ ظَ ] (اِخ ) ابن کعب . از صحابیان است . (منتهی الارب ).