کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قربانی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قربانی کردن
لغتنامه دهخدا
قربانی کردن . [ ق ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قربان کردن . رجوع به قربان کردن شود : بر آنم گر تو بازآیی که در پایت کشم جانی از آن کمتر نشاید کرد در پای تو قربانی .سعدی .
-
واژههای مشابه
-
گاو قربانی
لغتنامه دهخدا
گاو قربانی . [ وِ ق ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گاوی که او را قربان کنند. گاوی که آن را در راه خدا کشند : مرد قصاب از آن زرافشانی صید من شد چو گاو قربانی .نظامی .
-
علی قربانی
لغتنامه دهخدا
علی قربانی .[ ع َ ی ِ ق ُ ] (اِخ ) (علی بیک ...) ابن امیر ارغونشاه جونی قربانی . رجوع به علی بن امیر ارغونشاه ... شود.
-
مله قربانی
لغتنامه دهخدا
مله قربانی . [ م ِ ل ِ ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بابالی است که در بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
الفتی جان قربانی
لغتنامه دهخدا
الفتی جان قربانی . [ اُ ف َ ی ِ ق ُ ] (اِخ ) قلیچ خان . شاعر قرن یازدهم هجری متولد سال 1014 هَ . ق . رجوع به فرهنگ سخنوران تألیف خیام پور شود.
-
حاجی بیگ جانی قربانی
لغتنامه دهخدا
حاجی بیگ جانی قربانی . [ ب َ ق ُ ] (اِخ ) از امرا و تربیت یافتگان امیر تیمور بودو چون امیر تیمور اصفهان را فتح کرد حاجی بیگ را درآن شهر گذاشت و عازم شیراز گشت و سپس در قلعه ٔ طوس حکومت میکرد و سر به طغیان برداشت ، امیر تیمور امیرزاده امیرانشاه را جهة...
-
جستوجو در متن
-
نحر کردن
لغتنامه دهخدا
نحر کردن . [ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شتر کشتن . کشتن شتر را. قربانی کردن اشتر را. رجوع به نحر شود.
-
منسک
لغتنامه دهخدا
منسک . [ م َ س َ ] (ع مص ) عبادت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). پرستیدن و پارسا گردیدن . نُسک . نَسک . نِسک . نُسُک . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). عبادت کردن و زهد ورزیدن و تقشف . (از اقرب الموارد). عبادت کردن و قرآن خواندن .(غیاث ). || قربانی لوج...
-
نسک
لغتنامه دهخدا
نسک . [ ن ُ ] (ع اِ) قربانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار). قربانی کردن بهر خدای تعالی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99) (تاج المصادر بیهقی ). قربانی . (غیاث اللغات ). ذبیحة. (از اقرب الموارد).نُسُک . (اقرب الموارد). || خون قربانی . (ناظم الاطباء). ...
-
کشتن ساختن
لغتنامه دهخدا
کشتن ساختن . [ ک ُ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) نابود کردن . از بین بردن . اعدام کردن . به قتل آوردن . (یادداشت مؤلف ). || قربانی کردن . تضحیة. (یادداشت مؤلف ). اذباح . (تاج المصادر بیهقی ).
-
ثج
لغتنامه دهخدا
ثج . [ ث َج ج ] (ع مص ) روان شدن آب . || روان کردن آب و خون قربانی و جز آن . آب ریختن . شریدن آب .
-
شترقربانی
لغتنامه دهخدا
شترقربانی . [ ش ُ ت ُ ق ُ ] (حامص مرکب ) شترقربونی (در تداول مردم تهران ). نحر کردن شتری از طرف دولت در عید گوسفندکشان در قربانگاه . (یادداشت مؤلف ). نحر کردن شتری در عید قربان پس از آراستن ودر کوچه و بازار پایتخت گرداندن . قربانی یک شتر در روز عید ...
-
مخیسة
لغتنامه دهخدا
مخیسة. [ م ُ خ َی ْ ی َ س َ ] (ع ص ) شتران محبوس برای قربانی . || شتران محبوس برای قسمت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).