کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قراباغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قراباغ
لغتنامه دهخدا
قراباغ . [ ق َ ] (اِخ ) شهری است در حد شرقی ایران . (آنندراج ).
-
قراباغ
لغتنامه دهخدا
قراباغ . [ ق َ ] (اِخ ) یکی از بزرگترین کوههای آذربایجان است و در رشته ای قرار داردکه از منتهی الیه شمال شرقی آذربایجان شروع شده و به سواحل جنوبی بحر خزر امتداد مییابد. ارتفاعات کوههای این رشته اغلب 4000 متر و قلل آن همه جا دارای برفهای دائمی است . (...
-
واژههای مشابه
-
خانات قراباغ
لغتنامه دهخدا
خانات قراباغ . [ ت ِ ق َ ] (اِخ ) نام طایفه ای است که بر قراباغ بین سالهای 1177 هَ . ق . و 1235 هَ . ق . حکومت کرده اند. اسامی آنها و تاریخ جلوسشان بدین قرار است :اسامی سال هجری ابراهیم خلیل 1177فترة 1211ابراهیم خلیل (مرتبه ٔ 2) 1211مهدی قلی خان 1221...
-
جستوجو در متن
-
قراباغی
لغتنامه دهخدا
قراباغی . [ ق َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قراباغ . رجوع به قراباغ شود.
-
هر
لغتنامه دهخدا
هر. [ هََ ] (اِخ ) دهی بوده است میان قراباغ و گنجه در سه فرسنگی قراباغ . (از نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن ص 181).
-
لبندان
لغتنامه دهخدا
لبندان . [ ] (اِخ ) نام دیهی به حدود قراباغ قفقاز. (نزهة القلوب چ اروپا ص 181).
-
چوپان
لغتنامه دهخدا
چوپان . (اِخ ) (اختاجی ) از امرای قراباغ که در حدود سال 758 هَ . ق . با سلیمان خان درافتاد و بحکومت وی گردن ننهاد. سلیمان خان بناچار به او و حاجی حسن مولائی که او هم از امرای سرکش قراباغ بود امارت داد. (ذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 171).
-
چارتان
لغتنامه دهخدا
چارتان . (اِخ ) قریه ای است از قرای قراباغ واقع در کنار ارس نزدیک به پل خداآفرین و از پل تا چارتان دو فرسخ و نیم مسافت دارد. (مرآت البلدان ج 1).
-
قشلامیشی
لغتنامه دهخدا
قشلامیشی . [ ق ِ ] (ترکی ، اِ) قشلامیشی کردن (فرمودن )؛ به قشلاق یعنی گرمسیر رفتن : و در زمستان آن سال قشلامیشی در قراباغ اران فرمود. (ذیل رشیدی حافظ ابرو ص 151).
-
خانقاه شتر
لغتنامه دهخدا
خانقاه شتر. [ ن َ / ن ِ هَِ ش ُ ت ُ ] (اِخ ) نام ناحیتی بوده است بر سر راه گنجه . مستوفی در نزهة القلوب آرد: از قراباغ تا دیه هر سه فرسنگ ، ازو تا غرق پنج فرسنگ ، ازو تا دیه لبندان چهار فرسنگ ، ازو تا بازار جوق سه فرسنگ ، ازو تا شهر بردع چهار فرسنگ ا...
-
پیرمحمد قورچی
لغتنامه دهخدا
پیرمحمد قورچی . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ ] (اِخ ) از سران سپاه خراسان بعهد سلطان ابوسعید. وی در جنگ با ترکمانان بحدود قراباغ واران بقتل رسیده است . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 92).
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) طاوس سمنانی . از وزرای میرزا ابوالقاسم بابر و میرزا سلطان ابوسعید بود. وی پس از واقعه ٔ قراباغ به هرات رفت و پس از آن به صوب عراق و آذربایجان عزیمت کرد و به سال 900 هَ . ق . در 72 سالگی وفات یافت . (رجال حبیب السیر ...
-
امامقلی خان
لغتنامه دهخدا
امامقلی خان . [ اِ ق ُ ] (اِخ ) در زمان شاه اسماعیل دوم (984-985 هَ . ق .) و شاه محمد خدابنده ٔ صفوی (985-996 هَ . ق .) بیگلربیگی قراباغ و گنجه را داشته است . رجوع به تاریخ عالم آرای عباسی ج 1 ص 213 و زندگانی شاه عباس اول ج 1 ص 50 و 81 شود.