کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قدمی ئیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قدمی ئیل
لغتنامه دهخدا
قدمی ئیل . [ ] (اِخ ) (حضور خدا) شخصی لادی که خود و اولاده اش بازر و بابل از اسیری مراجعت نمودند. (کتاب عزرا 2:40). و بر کارکنان شغل بیت اﷲ نظارت میداشت . (کتاب عزرا 3:9). و معین تشکرات (کتاب نحمیا 9:4 و 5 و 12:8) و اصلاحات نیز بود. (کتاب نحمیا 10:9)...
-
واژههای مشابه
-
کاهل قدمی
لغتنامه دهخدا
کاهل قدمی . [ هَِ ق َ دَ ] (حامص مرکب ) سست قدمی . کاهل قدم بودن . عمل کاهل قدم : نیست راهی که بکاهل قدمی طی نشودپای خوابیده عصایی است که من میدانم .میرزا بیدل (از آنندراج ).
-
علی قدمی
لغتنامه دهخدا
علی قدمی . [ ع َی ِ ق ُ دَ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن درویش بن حاتم بحرانی قدمی . ملقب به زین الدین . رجوع به علی بحرانی شود.
-
خوش قدمی
لغتنامه دهخدا
خوش قدمی . [ خوَش ْ / خُش ْ ق َ دَ ] (حامص مرکب ) خوش شگونی . نیک پیی . مبارک قدمی . خجسته قدمی .