کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قدعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قدعة
لغتنامه دهخدا
قدعة. [ ق َ دِ ع َ ] (ع ص ) تأنیث قَدِع . امراءة قدعة؛زن کم سخن شرمگین . (منتهی الارب ). رجوع به قدع شود.
-
قدعة
لغتنامه دهخدا
قدعة. [ ق ِ ع َ ] (ع اِ) شاماکچه ٔ خرد. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
غدات
لغتنامه دهخدا
غدات . [ غ َ ] (ع اِ، ق ) رجوع به غداة شود.
-
غداة
لغتنامه دهخدا
غداة. [ غ َ ] (ع اِ) پگاه ، یا میان طلوع فجر و طلوع شمس ، یقال : آتیک غداة غد. ج ، غَدَوات . (منتهی الارب ). بامداد، یا میان نماز صبح و طلوع آفتاب . (از اقرب الموارد). غدوة. بکرة. (اقرب الموارد). بام . (برهان قاطع ذیل بام ).میان طلوع فجر و طلوع شمس ....
-
قداة
لغتنامه دهخدا
قداة. [ ق َ ] (ع اِ) بوی خوش دیگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ج ِ قَدَة (نوعی از مار). (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
قدع
لغتنامه دهخدا
قدع . [ ق َ ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): قدعه قدعاً؛ بازداشت او را. (منتهی الارب ). || لگام بازکشیدن اسب را و عنان زدن آن را. || گذاشتن . || به نیزه دوختن بینی گشن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و این را با گشن غیر کریم روا دارند و...