کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قدردانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قدردانی
لغتنامه دهخدا
قدردانی . [ ق َ ] (حامص مرکب ) قدرشناسی .
-
جستوجو در متن
-
خودحسابی
لغتنامه دهخدا
خودحسابی . [ خوَدْ / خُدْ ح ِ ] (حامص مرکب ) انصاف . درست حسابی . || رسیدگی به اعمال و افعال خود : چنان کشید ملامت ز قدردانی خویش که خودحسابی تأثیر خودپسندی شد.تأثیر (از آنندراج ).
-
خلعت دادن
لغتنامه دهخدا
خلعت دادن . [ خ ِ/ خ َ ع َ دَ ] (مص مرکب ) خلعت بخشیدن . بکسی خلعت برای انعام دادن . بخشیدن خلعت . اعطاء خلعت : بسیار داد خلعتم اول وز آن سپس بگرفت خیره باز به انجام خلعتش . ناصرخسرو.شبانگاه بمنزل او نقل کرده ، بامدادش خلعت داده . (گلستان سعدی ).- خل...
-
شیل خاکین شوش ناک
لغتنامه دهخدا
شیل خاکین شوش ناک . (اِخ ) از پادشاهان نامی عیلام است . این پادشاه که سیاستمدار مدبر و بزرگ بود بناهای زیاد کرد و یکی از کارهای اوست : هر بنایی را که تعمیر می کرد می نوشت این بنا را که ساخته بود و چه کتیبه داشت . عین آن کتیبه را که بزبان سامی بود می ...
-
ناجی مشهدی
لغتنامه دهخدا
ناجی مشهدی . [ی ِ م َ هََ ] (اِخ ) از شاعران ایرانی مقیم هند است . وی بروزگار جوانی بدکن رفت و سی سال در آنجا بسر برد. «و از آنجا به دارالخلافه ٔ شاه جهان روآورد و نواب برهان الملک سید سعادت خان بهادر به کمال قدردانی مسکنی و وجه معاشی برایش معین فرمو...
-
مژاک
لغتنامه دهخدا
مژاک . [ ] (اِخ ) هدایت در انجمن آرا آرد: محمد طوسی علوی که در سیصد سال از این پیش لغات شاهنامه فردوسی را جمع کرده در ضمن لغت مژاک نگاشته که کیکاوس بعد از تصرف در مازندران باغی و عمارتی بناکرد که از هر جانبی فرسنگ در فرسنگ بوده و سیصد باغبان داشته و ...
-
گوشمال دادن
لغتنامه دهخدا
گوشمال دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) سیاست کردن . تنبیه کردن . گوشمال نمودن . تأذین . تعریک . عرک : زان سخن ها که بدو طبع ترا میل و هواست گوشمالش ده از انگشت بدان سان که سزاست . منوچهری (دیوان چ 2ص 195).رفتم پس دنیا بسی ولیکن افلاک بر آن داد گوشمالم . نا...
-
تقدیر کردن
لغتنامه دهخدا
تقدیر کردن . [ ت َک َ دَ ] (مص مرکب ) مقدر گردانیدن : ایزد عز ذکره ... تقدیر کرده است که ملک را انتقال می افتد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 91). وی خود پیر شده است و ضعیف گشته و نالان ، و عمرش سرآمده و من زندگانی وی خواهم تا خدای عزوجل چه تقدیر کرده است . ...
-
سایکس
لغتنامه دهخدا
سایکس . (اِخ ) ژنرال سر پرسی . از مشاهیر خاورشناسان انگلیسی است که تحصیلات خود را در آموزشگاه رگبی و دانشکده ٔ افسری (ساندهرست ) بپایان رسانیده و در هر دو آموزشگاه بدریافت جایزه های پهلوانی نایل آمده است . در سال 1892م . بسمت افسر هنگ دوم نیزه دار (ا...
-
تقدیر
لغتنامه دهخدا
تقدیر. [ ت َ ] (ع مص ) اندازه کردن . (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ): قدره ُ علیه و له تقدیراً؛ اندازه نمود آن چیز را بر وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : و کشاورزی و عمارت زمینها و تقدیر آبها و درورزیدن غله ها و ثمره...
-
قاضی تنوخی
لغتنامه دهخدا
قاضی تنوخی . [ ت َ ] (اِخ ) علی بن محمدبن داودبن ابراهیم انطاکی المولد بغدادی المنشاء و المسکن بصری المدفن معتزلی الاصول حنفی الفروع ، مکنی به ابوالقاسم . از اعیان علماء و فضلاء و مشاهیر ادباء و شعراء است که در نحو و لغت و نجوم و هیأت و هندسه و فرائ...
-
استیلیک
لغتنامه دهخدا
استیلیک . [ اِ ک ُ ] (اِخ ) فلاویوس . وی یکی از ژنرالها و رجال نامی روم وپسر یک تن از واندالهاست که سمت صاحب منصبی در لشکر امپراطور والنس (364 - 378 م .) داشت . او در عنفوان جوانی داوطلبانه در زمره ٔ نظامیان امپراطوری درآمد و تدریجاً به مقامات عالیه ...
-
عیلام
لغتنامه دهخدا
عیلام . (اِخ ) کشوری بود در قدیم شامل خوزستان ، لرستان (پشتکوه ) و کوههای بختیاری کنونی . حدود این کشور از مغرب رود دجله از مشرق قسمتی از پارس ،از شمال راه بابل به همدان و از جنوب خلیج فارس تا بوشهر بود. شهرهای مهم آن شوش ، ماداکتو، خایدالو (درجای خر...
-
روسو
لغتنامه دهخدا
روسو. [ س ُ ] (اِخ ) ژان ژاک روسو. نویسنده و متفکر مشهور فرانسوی و یکی از کسانی که در انقلاب فرانسه و ظهور سبک رمانتیسم مؤثر بوده است . وی در سال 1712 میلادی در شهر ژنو متولد شد مادرش زود از دنیا رفت و پدرش که ساعت ساز بود نتوانست از او نگاهداری کند...