کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قحزنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قحزنة
لغتنامه دهخدا
قحزنة. [ ق َ زَ ن َ ] (ع اِ) چوب دستی . || چوب دستی گنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، قحازن . || (مص ) افکندن بزدن . (منتهی الارب ). افکندن و زدن . (آنندراج ). گویند: ضربه فقحزنه ؛ ای صرعه . (منتهی الارب ). رجوع به قحزله شود.
-
جستوجو در متن
-
قحازن
لغتنامه دهخدا
قحازن . [ ق َ زِ ] (ع اِ) ج ِ قَحزَنَة. (منتهی الارب ). رجوع به قحزنة شود.
-
قحزلة
لغتنامه دهخدا
قحزلة. [ ق َ زَ ل َ ] (ع اِ)چوب دستی . || (مص ) برافکندن . || زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قحزنه شود.