کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قحاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قحاد
لغتنامه دهخدا
قحاد. [ ق َح ْ حا ] (ع ص ) مردتنها بی برادر و بی پسر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
قحاد
لغتنامه دهخدا
قحاد. [ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ قَحَدَ. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قحده شود.
-
واژههای همآوا
-
قهاد
لغتنامه دهخدا
قهاد. [ ق ِ ] (اِخ ) موضعی است . ابن مقبل در اشعار خود از آن یاد کند. (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
-
قهاد
لغتنامه دهخدا
قهاد. [ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ قَهدو آن نوعی از گوسفند است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نوعی از گوسپند خرد گوش . (آنندراج ). و آن نوعی از گوسفند است در حجاز و یمن که به سپیدی مایل است و گویند گوسفند سیاه است در یمن و گویند گوساله ٔ وحشی نیز هست . (ا...
-
جستوجو در متن
-
قحدة
لغتنامه دهخدا
قحدة. [ ق َ ح َ دَ ] (ع اِ) بُن کوهان . || کوهان . || میان تهیگاه کوهان . ج ، قِحاد و اَقحُد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).