کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قثیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
غثیث
لغتنامه دهخدا
غثیث . [ غ َ ] (ع مص ) غث . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || (ص ) لاغر کم گوشت و گوشت لاغر. || (اِ) زرداب جراحت . (منتهی الارب ). چرک و خون و ریم جراحت و گوشت مرده ٔ آن . غثیثه . (اقرب الموارد). رجوع به غثیثه شود.
-
غسیس
لغتنامه دهخدا
غسیس . [ غ َ ] (ع اِ) خرمای تر تباه شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رطب تباه و زبون . الرطب الفاسد. ج ، غُسُس . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
قسیس
لغتنامه دهخدا
قسیس . [ ق ِس ْ سی ] (معرب ، اِ) کشیش . مهتر ترسایان و دانشمند آنها. (منتهی الارب ). رتبه ای است بعد ازاسقف و قبل از شماس . قُس ّ. (اقرب الموارد). رجوع به قُس ّ شود. ج ، قسیسون (اقرب الموارد) (منتهی الارب )، قساوسه . و در این جمع چون سین ها بسیار شدن...
-
قسیس
لغتنامه دهخدا
قسیس . [ ق ُ س َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ).
-
قسیس
لغتنامه دهخدا
قسیس . [ ق ُ س َ ] (اِخ ) نام جد عبداﷲبن یعقوب محدث است . (منتهی الارب ).
-
قصیص
لغتنامه دهخدا
قصیص . [ ] (اِخ ) شهری است بر حدود شرقی ِ بن یامین . (کتاب یوشع 18:21) (قاموس کتاب مقدس ).
-
قصیص
لغتنامه دهخدا
قصیص . [ ق َ ] (اِخ ) آبی است در اجاء. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
قصیص
لغتنامه دهخدا
قصیص . [ ق َ ] (ع اِ) روئیدنگاه موی سینه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || آواز. (منتهی الارب ). صوت . (اقرب الموارد). || گیاهی است که با سماروغ روید. (منتهی الارب ). گیاهی است که در ریشه های قارچ روید، و گاه آب آن را برای شستشوی سر به کار برند. گو...