کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قتول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قتول
لغتنامه دهخدا
قتول . [ ق َ ] (ع ص ) بسیار کشنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کثیرالقتل . (اقرب الموارد): امراءة قتول ؛ زن کشنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بسیار قتل و کشش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، قُتل و قُتُل . (منتهی الارب ).
-
قتول
لغتنامه دهخدا
قتول . [ ق ِ وَل ل ] (ع ص ) برجای مانده ٔ سست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). العی ﱡ المسترخی . (اقرب الموارد). || فروهشته اندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
گران زبان
لغتنامه دهخدا
گران زبان . [ گ ِ زَ ] (ص مرکب ) الکن . کسی که زبانش در سخن گفتن سنگین است و بسختی سخن ادا کند. طَبّاقاء. (مهذب الاسماء). رجوع به طباقاء شود. که زبانش سنگین است در سخن گفتن . فدم . (دستور اللغه ). قتول . (مهذب الاسماء).