کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قتوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قتوت
لغتنامه دهخدا
قتوت . [ ق َ ] (ع ص ) مرد سخن چین . || دزد سخن ، نمام باشد یا نه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
قتوة
لغتنامه دهخدا
قتوة. [ ق َ وَ ] (ع اِمص ) سخن چینی . (منتهی الارب ).
-
قطوط
لغتنامه دهخدا
قطوط. [ ق َ طَوْ وَ ] (ع ص ) سبک شتاب رو. (منتهی الارب ). الخفیف الکمیش . (اقرب الموارد).
-
قطوط
لغتنامه دهخدا
قطوط. [ ق َطْ وَ ] (اِخ ) مؤلف لباب الانساب مینویسد: گمان میرود محله ای است به بغداد به نواحی الدور، و معلوم نیست که این همان قطوطا است یا غیر آن ، و به گمانم این دو یکی است . (اللباب ).
-
قطوط
لغتنامه دهخدا
قطوط. [ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قِطّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قِطّ شود.
-
قطوط
لغتنامه دهخدا
قطوط. [ ق ُ ] (ع مص ) گران گردیدن نرخ . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَطّ (ع مص ) شود.
-
جستوجو در متن
-
قتو
لغتنامه دهخدا
قتو. [ ق َت ْوْ ] (ع مص ) خدمت نمودن پادشاه را. (آنندراج ) (منتهی الارب ). قَتی ̍. قُتی ̍. قِتی ̍. مقتی . گویند: قتوت قتواً و قتی مثلثة مقصوراً و مقتی ؛ خدمت کردم یا خدمت نمودم پادشاه را. (منتهی الارب ).