کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قتلمش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قتلمش
لغتنامه دهخدا
قتلمش . [ ] (اِخ ) ابن اسرائیل عموزاده ٔ سلطان طغرل بیک است . سلطان طغرل بیک وی را با قریش بن بدران عقیلی به جنگ بساسیری فرستادو چون بنی عقیل با قریش مکر کردند و به طرف بساسیری رفتند شکست بر لشکر سلطان طغرل افتاد و قتلمش منهزم پیش سلطان آمد. و چون سل...
-
واژههای مشابه
-
ابن قتلمش
لغتنامه دهخدا
ابن قتلمش . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) ابومنصور محمدبن سلیمان . ادیبی از مردم سمرقند، متولد به سال 543 هَ .ق . در بغداد منصب حاجبی خلیفه داشت و به ولع در قمار مشهور بود و در 620 به بغداد درگذشت .
-
واژههای همآوا
-
قطلمش
لغتنامه دهخدا
قطلمش . [ ] (اِخ ) ابن اسرائیل بن سلجوق . رجوع به قتلمش شود.
-
جستوجو در متن
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان معروف به ابن قتلمش . رجوع به ابن قتلمش شود.
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قتلمش محمدبن سلیمان . رجوع به ابن قتلمش و رجوع به محمدبن سلیمان ... شود.
-
قطلمش
لغتنامه دهخدا
قطلمش . [ ] (اِخ ) ابن اسرائیل بن سلجوق . رجوع به قتلمش شود.
-
قریش
لغتنامه دهخدا
قریش . [ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن بدران عقیلی . از سران لشکر سلطان طغرل بیک سلجوقی است . وی با قتلمش بن اسرائیل به جنگ بساسیری رفت . رجوع به قتلمش بن اسرائیل و تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 355 شود.
-
قرزاحل
لغتنامه دهخدا
قرزاحل . [ ق ُ ح ِ ] (اِخ ) از نواحی حلب ، سپس از نواحی عمق است که مسلم بن قریش عقیلی امیر شام به دست سلیمان بن قتلمش به سال 478 هَ . ق . در اینجا به قتل رسید. (از معجم البلدان ).
-
داود
لغتنامه دهخدا
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان بن قتلمش بن اسرائیل بن سلجوق . وی بفرمان ملکشاه حکومت روم یافت و تا زمان غازان خان پادشاهی آنجا در خاندان وی بماند. (تاریخ گزیده چ اروپا ص 446). وی فرزند بانی حکومت سلجوقی روم یعنی فرزند سلیمان بن قتلمش است و و در زمان ...
-
سلیمان
لغتنامه دهخدا
سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) نام سه تن از سلجوقیان : سلیمان بن جغری بیک چند روزاز سال 455 هَ . ق . حکومت کرد. سلیمان اول ابن قتلمش نخستین از سلجوقیان روم (آسیای صغیر) (جلوس 470 هَ. ق .). فوت 479 هَ . ق . سلیمان دوم ابن قلج ارسلان دوم هشتمین از سلجوقیا...
-
مسلم
لغتنامه دهخدا
مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن قریش بن بدران العقیلی ، ملقب به شرف الدوله و مکنی به ابوالمکارم . در موصل و دیار ربیعه و مضر امارت داشت . وی شیعی مذهب بود. و بعد از وفات پدر به سال 453 هَ .ق . به امارت رسید و مدت 35 سال حکومت کرد و در این مدت بر حلب و ...
-
دانشمند
لغتنامه دهخدا
دانشمند. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) از امرای دانشمندیه . حاکم توقات و قیساریه ونواحی آن بعهد ملکشاه سلجوقی . قیصر روم قصد متصرفات وی کرد اما داودبن سلیمان بن قتلمش بن اسرائیل سلجوقی بر حسب استمداد دانشمند بیاری وی شتافت و بر قیصر ظفر یافت . (حدود سال 480 هَ ...