کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبولی حواله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قبولی قندری
لغتنامه دهخدا
قبولی قندری . [ ق َ ؟ ] (اِخ ) (مولانا...) از شاعران است . بسبب تحصیل بطرف خراسان آمد. مردی فقیر است امادماغ او خالی از پریشانی نیست . این مطلع از اوست :خانه ای عاقل چه کار آید من دیوانه راچون نمیدانم من دیوانه راه خانه را.(مجالس النفایس چ علی اصغر ح...
-
جستوجو در متن
-
نکول کردن
لغتنامه دهخدا
نکول کردن . [ ن ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) امتناع کردن . اعراض نمودن . (ناظم الاطباء). خودداری کردن . سر باززدن . قبول نکردن : و لشکر مغول از طلب او نکول کردند. (جهانگشای جوینی ).- نکول کردن برات یا حواله ؛ از پرداخت وجه آن سر باززدن . قبول نکردن آن . قب...
-
اجابة
لغتنامه دهخدا
اجابة. [ اِ ب َ ] (ع مص ) اِجابت . پاسخ . (منتهی الارب ). پاسخ دادن . پتواز کردن . جواب دادن . (وطواط). || قبول کردن (دعا و دعوت و خواهش ). برآوردن . روا کردن . پذیرفتن . اِنجاح . اسعاف : اجاب اﷲ دعاؤه . (منتهی الارب ). و اجابت کرد و مهیا شد امیرالم...