کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبلاً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبلاً
لغتنامه دهخدا
قبلاً. [ ق َ لَن ْ ] (ع ق ) پیش از این . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
پیش زاد
لغتنامه دهخدا
پیش زاد.(ن مف مرکب ) زاده از پیش . که قبلاً متولد شده باشد.
-
بعداً
لغتنامه دهخدا
بعداً. [ ب َ دَن ] (ع ق ) سپس . وقت دیگر. زمان دیگر.مقابل قبلاً. سپس چیزی . (مؤید الفضلاء). پس از آن .
-
بی سابقه
لغتنامه دهخدا
بی سابقه . [ ب ِ ق َ / ق ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + سابقه ) آنچه که سابقه ندارد. آنچه که قبلاً نبوده است . که ریشه در دیرینه ندارد. که پیشینه ندارد. رجوع به سابقه شود.
-
بیل آب
لغتنامه دهخدا
بیل آب . (اِ مرکب ) آبی که قبلاً زمین باغ را دهند تا بیل زدن آسان باشد. (یادداشت مؤلف ).
-
عزوزا
لغتنامه دهخدا
عزوزا. [ ع َ ] (اِخ ) موضعی است بین حرمین شریفین . (منتهی الارب ). جایگاهی است بین مکه و مدینه ، که ذکر آن در اخبار آمده است . و نیز ممکن است تصحیفی از «عزور» باشد که قبلاً ذکر شد. (از معجم البلدان ).
-
قبل
لغتنامه دهخدا
قبل . [ ق ُ ب َ ] (ع ق ) عیان و آشکار. مقابله . گویند: رأیته قبلاً؛ ای عیاناً ومقابلة. (منتهی الارب ). ج ِ قُبلَة. (ناظم الاطباء).
-
فیلوکسن
لغتنامه دهخدا
فیلوکسن . [ لُک ْ س ِ ] (اِخ ) کسی است که گنجینه های شوش را به اسکندر تسلیم کرده ، و البته قبلاً از جانب خود او به شوش فرستاده شده بود. (ایران باستان پیرنیا ص 1406).
-
پیشکی
لغتنامه دهخدا
پیشکی . [ ش َ ] (ق مرکب ) از پیش پیش . زودتر از گاه مقرر. دادن یا فرستادن یا ستاندن چیزی سلف قبل از موعد مقرر. سلف . قبلاً؛ استسلاف ؛ بها پیشکی گرفتن . || به مساعده . بطور مساعده .
-
دزکردن
لغتنامه دهخدا
دزکردن . [ دُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در اصطلاح عامیانه در محاکم و مظالم ، فروختن چیزی را که قبلاً فروخته یا هبه کرده یا وقف کرده بوده است . ملکی وقف یا موهوب یا متصالح یا فروخته به دیگری را دوباره فروختن . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
سابقاً
لغتنامه دهخدا
سابقاً. [ ب ِ قَن ْ ] (ع ق ) از پیش . از این پیش . پیش از این . در ایام پیش . در زمان پیش . پیش از آن . پیش از وقت . در پیش . پیشتر. در سابق . در زمان سابق . سابق بر این . سابق بر آن . قبلاً. قبل از این . قبل از آن .قدیماً. در قدیم . فی ماتقدم . در گ...
-
قبل
لغتنامه دهخدا
قبل . [ ق َ ] (ع ق ) پیش .نقیض بعد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). از ظروف مبهمه است . (ناظم الاطباء). گویند: اتیتک من قَبل ُ و اتیتک قَبل ُ و هر دو مبنی هستند بر ضم . و قبلاً و قبل با تنوین و قَبل َ مبنی بر فتح . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
ادیسن
لغتنامه دهخدا
ادیسن .[ اِ س ُ ] (اِخ ) توماس اَلوا (1847 - 1931 م .). عالم طبیعی آمریکایی ، متولد به میلان (اُهایو). وی مخترع آلات متعدد الکتریکی و نخستین کسی است که فونوگراف را که قبلاً ش . کرو کشف کرده بود، بساخت . و همچنین وی سازنده ٔ آکومولاتور است . اِدیسن
-
تیمورقاآن
لغتنامه دهخدا
تیمورقاآن . [ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) پسر جمکیم و نوه ٔ قبلا قاآن که پس از درگذشت جدش به حکومت ختای رسید، و نامش را اولجای توقاآن گرداندند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 70 شود.