کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبض و بسط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبض و بسط
لغتنامه دهخدا
قبض و بسط. [ ق َ ض ُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از نظر صوفی دو حالت است که پس از ترقی عبد از حالت خوف و رجاءپیدا میشود. قبض برای عارف چون خوف است برای مستأمن و تفاوت میان قبض و بسط و خوف و رجاء آن است که خوف و رجاء مربوط است به امری خوش یا ناخوش ...
-
واژههای مشابه
-
قبض خارج
لغتنامه دهخدا
قبض خارج . [ ق َ ض ِ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در نزد علمای رمل نام شکلی باید که صورت آن این است . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
قبض خاطر
لغتنامه دهخدا
قبض خاطر. [ ق َ ض ِ طِ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) گرفتگی خاطر. ملالت خاطر. (ناظم الاطباء).
-
قبض داخل
لغتنامه دهخدا
قبض داخل . [ ق َ ض ِ خ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در اصطلاح رمل نام شکلی باشد بدین صورت . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
قبض روح
لغتنامه دهخدا
قبض روح . [ ق َ ض ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گرفتن جان . قبض جان . جان برداشتن . (ابوالفتوح رازی ).
-
قبض شدن
لغتنامه دهخدا
قبض شدن . [ ق َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) یبس شدن . گرفته شدن شکم . (ناظم الاطباء).
-
قبض الواصل
لغتنامه دهخدا
قبض الواصل . [ ق َ ضُل ْ ص ِ ] (ع اِ مرکب )ترده ٔ رسید. سند رسید. قبض الوصول . (ناظم الاطباء).
-
قبض الوصول
لغتنامه دهخدا
قبض الوصول . [ ق َ ضُل ْ وُ ] (ع اِ مرکب )ترده ٔ رسید. سند رسید. قبض الواصل . (ناظم الاطباء).
-
قبض روح کردن
لغتنامه دهخدا
قبض روح کردن . [ ق َ ض ِک َ دَ ] (مص مرکب ) جان ستدن . گرفتن جان . میراندن .
-
جستوجو در متن
-
بسط
لغتنامه دهخدا
بسط. [ ب َ ] (ع اِمص ) فراخی . (غیاث اللغات ) (مؤیدالفضلاء) (آنندراج ). فراخی . وسعت . (ناظم الاطباء). گشادگی . پهن شدن . پهنی یافتن . پهنی . پهنا. (نفایس الفنون ). فراخی . حیز میان ذرات . انشراح . (نفایس الفنون ). پهن کردگی . (ناظم الاطباء). جای فر...
-
لحم توتی
لغتنامه دهخدا
لحم توتی . [ ] (اِ مرکب ) برآمدگی غدد طبیعی با قبض و بسط.
-
قابلیت امتداد
لغتنامه دهخدا
قابلیت امتداد. [ ب ِ لی ی َ ت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) کشش پذیری . قوه ٔ قبض و بسط و کشش داشتن . (اصطلاح هندسی ).
-
جر و مد
لغتنامه دهخدا
جر و مد. [ ج َرْ رُ م َدد ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )؛ قبض و بسط. جر؛ کشیدن و مد؛ دراز کردن . یعنی فراهم کردن و پهن ساختن چنانچه امواج بحر محیط را حالت است و تحقیق این است که بجای جر و مد لفظ جزر و مد صحیح است . (غیاث اللغات ).