کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبرسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبرسی
لغتنامه دهخدا
قبرسی . [ ق ِ ب ِ سی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قبرس و آن نام جد طاهر است . رجوع به قبرس شود.
-
قبرسی
لغتنامه دهخدا
قبرسی . [ ق ِ رِ سی ی ] (اِخ ) طاهربن عیسی بن قبرس مقری حضری تمیمی به جد خود قبرس منسوب است . ابوعلی حسن بن مسعودبن رزین دمشقی حافظ، آن را به کسر قاف و راء ضبط کرده است . وی ازاصبغبن قرح روایت دارد و از او ابوالقاسم سلیمان بن احمدبن ایوب طیرانی روایت...
-
قبرسی
لغتنامه دهخدا
قبرسی . [ ق ُ رُ سی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قبرس و آن جزیره ای است در دریای روم . (الانساب سمعانی ). رجوع قبرس شود : سخن مگو به لباس ای حسود با قاری که صوف قبرسی و جل بهم نخواهد ماند. نظام قاری (دیوان ص 61).ور صوف قبرسی دهدم قاقمش بزیراول کسی که لا...
-
واژههای مشابه
-
طین قبرسی
لغتنامه دهخدا
طین قبرسی . [ ن ِ ق ُ رُ / ق ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گِل قبرسی . در قوت به گل ارمنی مشابهت تمام دارد جز آنکه قبرسی را قوت قبض و خشک کردن جراحتها زیاد است . (ترجمه ٔ صیدنه ). گلی است سرخ و گلگون و چون در دست بمالند سرخی آن در دست بماند و چون بش...
-
گل قبرسی
لغتنامه دهخدا
گل قبرسی . [ گ ِ ل ِ ق ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گلی است که از جزیره ٔ قبرس که یکی از جزایر یونان است آورند وآن سرخ میباشد و چون بر دست بمالند سرخی آن در دست بماند و چون بشکنند درون آن رگهای زرد باشد و آن قائم مقام گل مختوم است و بعربی طین قبرسی...
-
زاج قبرسی
لغتنامه دهخدا
زاج قبرسی . [ ج ِ ق ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )نام بهترین انواع زاج سبز است این زاج بسختی شکسته میشود و از جای شکستگی آن رنگ طلائی بچشم میخورد چون ستارگان آسمان درخشان است . (از مفردات ابن بیطار).
-
زبرجد قبرسی
لغتنامه دهخدا
زبرجد قبرسی . [ زَ ب َ ج َ دِ ق ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبرجد زرد مایل به سبز را قبرسی گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به مخزن الادویه و «زبرجد» در این لغت نامه شود.
-
نحاس قبرسی
لغتنامه دهخدا
نحاس قبرسی . [ ن ُ س ِ ق ُ رُ / ق ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مس سرخ مایل به زردی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
جستوجو در متن
-
زاج لاری
لغتنامه دهخدا
زاج لاری . [ ج ِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از جنس زاج قبرسی است . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به زاج و زاج قبرسی شود.
-
زاج کرمانی
لغتنامه دهخدا
زاج کرمانی . [ ج ِ ک ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) از جنس قبرسی است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
ستةعشری
لغتنامه دهخدا
ستةعشری . [ س ِت ْ ت َ ع َ ش َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) نوعی صوف : صوف سته عشری قبرسی و تفضیله کستمایی حلبی حبر و غزی بسیار.نظام قاری (دیوان ص 15).
-
تفصیله
لغتنامه دهخدا
تفصیله . [ ت َ ل َ / ل ِ ] (اِ) ظاهراً نوعی صوف آهاردار است : صوف سته عشری قبرسی و تفصیله ٔکستمانی حلبی حبر و غزی ّ بسیار. (نظام قاری ص 15).آش بر صوف تفصیله مریزید که آن خود آش خود دارد. (نظام قاری ص 167).
-
طین رومی
لغتنامه دهخدا
طین رومی . [ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجفف و مقبض بود، منع ورمی که در جفون پیدا شود کند، با آب کاسنی طلا کنند و خون که از چشم آید بازدارد. (اختیارات بدیعی ). سرخ نیم رنگ و سفید ومایل بکبودی خوشبو میباشد و یک نوع طین قبرسی اوست و در افعال مثل گل ...