کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبانی
لغتنامه دهخدا
قبانی . [ ق َب ْ با ] (اِخ ) صدرالدین پدرخوانده ٔ اخی جوق باجوقی حاکم آذربایجان بود. در بهار سال 760 هَ . ق . امیر مبارزالدین محمد مظفر از شیراز لشکر به تبریز کشید و اخی جوق را بگریزانید مقارن آن حال ، امیر مبارزالدین خبر توجه سلطان اویس را شنیده و ب...
-
قبانی
لغتنامه دهخدا
قبانی . [ ق َب ْ با نی ی ] (اِخ ) احمدبن لقمان از محدثان است . وی در جرجان (گرگان ) درس حدیث گفته و حمزةبن یوسف گوید: از او عبدالرحمان بن حمدان روایت دارد. (سمعانی ).
-
قبانی
لغتنامه دهخدا
قبانی . [ ق َب ْ با نی ی ] (اِخ ) احمدبن محمدبن محمود زاهد مجرد مکنی به ابوالعباس از محدثان و از مردم نیشابور است .حاکم ابوعبداﷲ در تاریخ از او یاد کرده و نویسد پیرمردی پارسا و قانع بود وی از ابوبکر محمدبن اسحاق بن خزیمه و ابوعباس احمدبن محمد مارخسی ...
-
قبانی
لغتنامه دهخدا
قبانی . [ ق َب ْ با نی ی ] (اِخ ) حسین بن محمد. رجوع به حسین بن محمد شود.
-
قبانی
لغتنامه دهخدا
قبانی . [ ق َب ْ با نی ی ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن سری بن صباح مکنی به ابومحمد عاید کرمانی از بزرگان یاران ابوعلی ثقفی است . وی از ابولبید محمدبن ادریس شامی و ابوبکر محمدبن اسحاق بن خزیمه و جعفربن احمدبن نصر روایت کند و از او ابوجازم عبدوی حافظ و ابوعب...
-
قبانی
لغتنامه دهخدا
قبانی . [ ق َب ْ با نی ی ] (اِخ ) علی بن حسین بن محمدبن زیاد یکی ازارکان حدیث و حافظان شمرده میشود. وی سفرها کرده و بسیار احادیث شنیده و در علوم گوناگون از جمله مسند و تاریخ و کنیه ها و القاب تألیفات دارد. بخاری از حسین نام از احمدبن منیع در کتاب طی...
-
قبانی
لغتنامه دهخدا
قبانی . [ ق َب ْ با نی ی ] (اِخ ) محمدبن محمدبن عبداﷲ کبری وزّان [ قپاندار ] مکنی به ابونصر از مردم اصفهان است که با قپان بارها میسنجید و مردی پارسا و در عقیده استوار بود. وی از ابومسلم بن مهربرد أدیب و احمدبن فضل باطرقانی و ابوسعید سحری و جز ایشان ...
-
قبانی
لغتنامه دهخدا
قبانی . [ ق َب ْ با نی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قبان . (سمعانی ). رجوع به قبان شود.
-
واژههای مشابه
-
زیاد قبانی
لغتنامه دهخدا
زیاد قبانی . [ دِ ق َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به زیادیان شود.
-
علی قبانی
لغتنامه دهخدا
علی قبانی . [ع َ ی ِ ق َب ْ با ] (اِخ ) ابن احمدبن تقی الدین بخاری مکی شافعی . مشهور به قبانی . رجوع به علی بخاری شود.
-
حسین قبانی
لغتنامه دهخدا
حسین قبانی . [ ح ُ س َ ن ِ ق َب ْ با ] (اِخ ) ابن علی منجم . او راست : «اوضح الدلائل » در علم هیئت . و در 952 هَ . ق . 1545/ م . درگذشته است . (ایضاح المکنون ج 1ص 150) (معجم المؤلفین ) (هدیة العارفین ج 1 ص 318).
-
حسین قبانی
لغتنامه دهخدا
حسین قبانی . [ ح ُ س َ ن ِ ق َب ْ با ] (اِخ ) ابن محمدبن زیاد نیشابوری مکنی به ابوعلی قبانی محدث و مورخ . متولد در خراسان در سال دویست وده و اندی و متوفی در 289 هَ . ق . / 902 م . سفرها کرد و حدیثها شنید و گفت ، و مسندی نگاشت . (معجم المؤلفین از سیر...
-
جستوجو در متن
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی منجم . رجوع به حسین قبانی شود.