کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قای خان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قای خان
لغتنامه دهخدا
قای خان . (اِخ ) پسر گون خان پسر اغزخان پسر قراخان اولین خان مشرق است . در زمان پادشاهی خاندان سیمجور آنها بسرزمین کنونی کوچانده شدند. (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 138).
-
واژههای مشابه
-
قأی
لغتنامه دهخدا
قأی . [ ق َءْی ْ ] (ع مص ) بگفتن و بر خود ثابت کردن حق خصم را. (منتهی الارب ). گویند: قَاءَی ̍ قَاءْیاً؛ بگفت بر خود ثابت کرد حق خصم را. (منتهی الارب ).
-
قای برد
لغتنامه دهخدا
قای برد. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پست آربابا بخش بانه ٔ شهرستان سقز. در 4000گزی باختر بانه و 3000گزی جنوب شوسه ٔ بانه به سردشت واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است . 100 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آنجا غلات ، توتون ،گ...
-
قای قون
لغتنامه دهخدا
قای قون . (اِخ ) (خرگاه های ...) حدی از حدود اقلیم ششم ، در التفهیم آمده است :اقلیم ششم از خرگاه های قای قون آغازد و بر خرخیز و تخرغز بگذرد سوی زمین ترکمانان و پاراب ... (التفهیم ص 200). رجوع به قای شود.
-
جستوجو در متن
-
گوکلان
لغتنامه دهخدا
گوکلان . [ گ ُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای شهرستان گنبدقابوس ، همچنین نام یکی از طوایف ترکمن است . این دهستان در قسمت خاور شهرستان و قسمتی در دشت است و اکثر قراء آن در دره های کوهستانی واقع است و هوای دشت معتدل و هوای قراء کوهستانی به نسبت ارتفاع م...