کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاپی قلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاپی قلی
لغتنامه دهخدا
قاپی قلی . [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان در چهل هزارگزی جنوب خوری ده شیخ و شش هزارگزی قلعه ٔ میرآباد واقع، زمین آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . 300 تن سکنه دارد.آب آن از چشمه و نهر سرآب میرآباد و محصولات آن...
-
واژههای مشابه
-
علی قاپی
لغتنامه دهخدا
علی قاپی . [ ع َ ] (اِ مرکب ) دروازه ٔ بلند، چه در ترکی «قاپی » بمعنای دروازه است ، و علی قاپی کنایه از دروازه ٔ ملوک و سلاطین است . (از آنندراج ). و رجوع به اصفهان و به عالی قاپو شود.
-
علی قاپی
لغتنامه دهخدا
علی قاپی . [ ع َ ] (اِخ ) نام مقامی است در صفاهان که آستانه ٔ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه التحیة مقرر کرده اند و آن حکم کعبه دارد که داخل آن ایمن است از آفات . (فرهنگ چراغ هدایت ). ونیز رجوع به اصفهان و به عالی قاپو شود : حیدر که در مدینه ٔ علم نبی ا...